blending


علوم مهندسى : مخلوط روانشناسى : امتزاج

جمله های نمونه

1. a harmonious blending of pleasant colors and shapes
آمیزه ی هماهنگ از رنگ ها و شکل های خوشایند

2. green results from blending blue and yellow
از آمیختن آبی و زرد رنگ سبز به وجود می آید.

3. The chameleon survives by blending in with its background.
[ترجمه گوگل]آفتاب پرست با ترکیب شدن با پس زمینه خود زنده می ماند
[ترجمه ترگمان]The با مخلوط کردن در پس زمینه خود از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The animals can become almost invisible by blending into the long grass.
[ترجمه گوگل]حیوانات می توانند با ترکیب شدن در علف های بلند تقریباً نامرئی شوند
[ترجمه ترگمان]حیوانات می توانند با ترکیب کردن در علف های بلند تقریبا نامریی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Green results from blending blue and yellow.
[ترجمه گوگل]سبز از ترکیب آبی و زرد حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]سبز حاصل ترکیبی از رنگ های آبی و زرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wheat blending is like grape blending in the wine industry.
[ترجمه گوگل]اختلاط گندم مانند مخلوط کردن انگور در صنعت شراب است
[ترجمه ترگمان]مخلوط گندم مانند ترکیب انگور در صنعت شراب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The result is a smoldering tale blending end-of-the-road madness with earthy compassion and the triumphant human spirit.
[ترجمه گوگل]نتیجه داستانی است که در آن جنون پایانی جاده با شفقت زمینی و روح پیروزمند انسانی ترکیب شده است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این داستان یک داستان آتشین و آتشین است که با شفقت زمینی و روحیه پیروزمندانه بشر به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gradually add the oil, blending to a thick paste.
[ترجمه گوگل]روغن را به تدریج اضافه کنید و به یک خمیر غلیظ تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]به تدریج روغن را به خمیر کلفت اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In natural conversation the smooth flow and blending of sounds mean that whole phrases make a phonetic whole.
[ترجمه گوگل]در مکالمه طبیعی، جریان روان و ترکیب صداها به این معنی است که کل عبارات یک کل آوایی را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]در گفتگوی طبیعی، جریان آرام و ترکیب صداها به این معنی است که کل عبارات یک کل phonetic را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spread on to the cake drum, blending the colours together with a palette knife to create a sea effect.
[ترجمه گوگل]روی درام کیک پهن کنید و رنگ ها را با یک چاقوی پالت با هم ترکیب کنید تا جلوه ای دریایی ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]روی درام کیک کلیک کنید، رنگ ها را با یک پالت رنگ ترکیب کنید تا اثر دریایی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sob rose in his throat, blending with an incredulous, nervous giggle framed by his lips.
[ترجمه گوگل]هق هه ای در گلویش بلند شد که با قهقهه ای ناباورانه و عصبی که توسط لب هایش قاب شده بود ترکیب شد
[ترجمه ترگمان]بغضی در گلویش پیچیده شده بود و با خنده ای حاکی از ناباوری و عصبی که بر لبانش نقش بسته بود درآمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Naked they embraced, body to body, warm flesh blending as one.
[ترجمه گوگل]برهنه آنها را در آغوش گرفتند، بدن به بدن، گوشت گرم در هم آمیخته به عنوان یکی
[ترجمه ترگمان]به طور لخت بدن را در آغوش گرفتند، بدن به بدن، گوشت گرم مثل یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This blending of urban and wildlife environments could generate income, Galvin explains.
[ترجمه گوگل]گالوین توضیح می دهد که این ترکیب محیط های شهری و حیات وحش می تواند درآمد ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Galvin توضیح می دهد که ترکیب محیط های شهری و حیات وحش می تواند درآمد ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dom Perignon perfected the art of blending wines from many different vineyards.
[ترجمه گوگل]Dom Perignon هنر ترکیب شراب از تاکستان های مختلف را به کمال رساند
[ترجمه ترگمان]دوم Perignon هنر مخلوط کردن شرابه ای بسیاری از تاکستان های مختلف را تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مخلوط کردن
[مهندسی گاز] عمل مخلوط کردن، اختلاط
[نساجی] مخلوط کردن - مخلوط سازی
[معدن] همگنسازی (عمومی) - اختلاط (عمومی فرآوری)
[پلیمر] آمیخته کاری، آمیخته سازی

انگلیسی به انگلیسی

• mixing; act of mixing ingredients together thoroughly; act of mingling together; (painting) method of mixing one color with another so colors blend together gradually while wet

پیشنهاد کاربران

blending ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: آمیزه‏سازی 1
تعریف: فرایندی در واژه‏سازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام می شوند
ادغام در زبان شناسی
برخه چسبانی

همگون
مخلوط یا ترکیب
Mixing, or act of mixing
آمیزه سازی یا ادغام ( زبانشناسی )
ترکیب

بپرس