bloom

/ˈbluːm//bluːm/

معنی: شکوفه، گل دادنی، شکوفه کردن، بکمال و زیبایی رسیدن، طلوع کردن
معانی دیگر: مجموع گل های یک گیاه، گل، غنچه، گل دادن، شکفتن، غنچه کردن، شکوفیدن، شکوفایی، عنفوان، شکوفا شدن، باز شدن، به اوج رسیدن، هنگام شکفتن، از سلامتی و رنگ و آب برخوردار بودن، (قدیمی) شکوفا کردن، گرد خاکستر فامی که روی برخی میوه ها (مثل آلو و انگور) و برگ ها دیده می شود، گرده، توده ای از جلبلک ها و خزه ها (بر سطح دریا و دریاچه و تالاب)، (فلزکاری) شمش آهن آماده ی چکش خواری، لخته آهن، لاشه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flower; blossom.
مترادف: blossom, flower, inflorescence
مشابه: bud

- A cactus may be a tough plant, but its blooms are delicate and beautiful.
[ترجمه گوگل] کاکتوس ممکن است گیاهی سخت باشد، اما شکوفه های آن ظریف و زیبا هستند
[ترجمه ترگمان] یک کاکتوس ممکن است گیاه سفت و سخت باشد، اما شکوفه های آن ظریف و زیبا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the state or time of being in blossom.
مترادف: blossom, efflorescence, flower, inflorescence
مشابه: bud

- Let's take some pictures while the tulips are in bloom.
[ترجمه گوگل] بیایید در حالی که لاله ها در حال شکوفه هستند چند عکس بگیریم
[ترجمه ترگمان] بیایید چند عکس بگیریم در حالی که لاله لاله در شکوفه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the state or time of being in peak condition; prime.
مترادف: efflorescence, flower, heyday, prime
مشابه: climax, flush, peak, summit, zenith

- These years saw the bloom of his creative genius.
[ترجمه گوگل] این سالها شاهد شکوفایی نبوغ خلاق او بودیم
[ترجمه ترگمان] این سال ها شاهد شکوفایی نبوغ خلاق او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a fresh glow or rosiness of the cheeks.
مترادف: flush, rosiness
مشابه: glow

- It was good to see the bloom back in her cheeks after weeks of illness.
[ترجمه کوثر یوسف] دیدن دوباره سرخی در گونه هایش پس از هفته ها بیماری اش، خوب بود!
|
[ترجمه گوگل] دیدن دوباره شکوفه در گونه های او پس از هفته ها بیماری خوب بود
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب بود که بعد از چند هفته بیماری، طراوت گل را در گونه هایش ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: in botany, a delicate coating on the surface of some leaves and fruits that resembles powder.

- Bloom can be found on the surface of the plum.
[ترجمه گوگل] شکوفه را می توان در سطح آلو پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] شکوفه را می توان در سطح آلو یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: blooms, blooming, bloomed
(1) تعریف: to produce flowers.
مترادف: blossom, flower
متضاد: wither
مشابه: bud, burgeon, flourish, germinate, grow, pullulate, sprout

- The daffodils are blooming, and the tulips will follow.
[ترجمه گوگل] نرگس ها در حال شکوفه دادن هستند و لاله ها نیز به دنبال خود خواهند آمد
[ترجمه ترگمان] نرگس زرد شاداب هستند و لاله از آن ها پیروی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to flourish.
مترادف: blossom, burgeon, flourish, flower
مشابه: grow, mature

- New ideas were blooming during these liberal times.
[ترجمه گوگل] ایده های جدید در این دوران لیبرال شکوفا شده بود
[ترجمه ترگمان] ایده های جدید در طی این زمان های آزاد شکوفا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to be in a healthy, vigorous condition.
مترادف: flourish, thrive
مشابه: luxuriate, prosper

- Having fully recovered from the illness, the child is now blooming.
[ترجمه محمد] کودک پس از بهبودی کامل از این بیماری حالا با نشاط و طراوت است.
|
[ترجمه گوگل] پس از بهبودی کامل از این بیماری، کودک اکنون در حال شکوفه است
[ترجمه ترگمان] کودک پس از بهبودی کامل از این بیماری، اکنون در حال شکوفه دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. be in (full) bloom
شکوفا بودن،پرگل بودن،پرغنچه بودن

2. she was in the bloom of her youth
او در شکوفایی (اوج) جوانی بود.

3. fruit trees were in full bloom
درختان میوه غرق در شکوفه بودند.

4. it is uncommon for these flowers to bloom this early
شکفتن به این زودی برای این گل ها غیر عادی است.

5. i don't know why this bush does not bloom
نمی دانم چرا این بته گل نمی دهد.

6. once again spring will come and flowers will bloom
باز هم بهار خواهد آمد و گل ها خواهند شکفت.

7. Marriaage is the bloom or blight of all men's happiness.
[ترجمه (،؛_؛،)] ازدواج گل دهی یا بدبختی همه مردهاست
|
[ترجمه محمد] ازدواج اغاز بدبختی همه ی مردهاست.
|
[ترجمه Mrjn] ازدواج شکوفایی یا آفت خوشحالی همه ی مرد هاست.
|
[ترجمه گوگل]ازدواج شکوفه یا بلای خوشبختی همه مردان است
[ترجمه ترگمان]Marriaage، شکوفه و مصیبت همه مردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plant produced a single white bloom.
[ترجمه گوگل]این گیاه تنها یک شکوفه سفید تولید کرد
[ترجمه ترگمان]گیاه یک شکوفه سفید هم تولید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lilies are in full bloom.
[ترجمه گوگل]نیلوفرها در شکوفه کامل هستند
[ترجمه ترگمان]گله ای سوسن کاملا غنچه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These flowers will bloom all through the summer.
[ترجمه گوگل]این گل ها در تمام تابستان شکوفا می شوند
[ترجمه ترگمان]این گل ها در سراسر تابستان شکوفه خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The roses bloom every few days.
[ترجمه محمد] این رزها تنها چند روز غنچه می دهند.
|
[ترجمه گوگل]گل رز هر چند روز یکبار شکوفا می شود
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ در هر چند روز شکوفه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their frequent rows took the bloom off their marriage.
[ترجمه گوگل]ردیف های مکرر آنها شکوفایی ازدواجشان را از بین برد
[ترجمه ترگمان]ردیف های مکرر آن ها شکوفه marriage را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had a healthy bloom in her cheeks.
[ترجمه گوگل]او شکوفه سالمی در گونه هایش داشت
[ترجمه ترگمان]گونه هایش گل انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Harry carefully picked the bloom.
[ترجمه گوگل]هری با دقت شکوفه را چید
[ترجمه ترگمان]هری با دقت گل را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The roses are in full bloom.
[ترجمه مهراس] گل دارد شکوفه می دهد
|
[ترجمه گوگل]گل های رز در شکوفه کامل هستند
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ در حال شکوفه دادن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکوفه (اسم)
chrysalis, bloom, blossom, flower, bud, flower bud

گل دادنی (اسم)
bloom

شکوفه کردن (فعل)
bloom, bud, effloresce

بکمال و زیبایی رسیدن (فعل)
bloom

طلوع کردن (فعل)
rise, appear, arise, bloom

تخصصی

[عمران و معماری] شمشال
[زمین شناسی] جان پناه
[نساجی] تیره کردن - مات سازی- رنگ سفید کرمی پنبه - رنگ خاکستری مایل به قهوه ای پارچه کرکدار - کدر شدن رنگ
[خاک شناسی] شکوفایی
[پلیمر] شکفته شدن(لاستیک)، کدر شدن(رنگ)، شوره

انگلیسی به انگلیسی

• flower; flowering; glow, radiance; pollen
sprout and grow; produce blossoms; glow, radiate
a bloom is the flower on a plant.
when a plant or tree blooms, it produces flowers. when a flower blooms, the flower bud opens.
see also blooming.

پیشنهاد کاربران

شکوفه کردن. شکوفه دادن. رشد انفجاری و در معماری به معنای شمشه
شمشه
رشد انفجاری، شکوفه کردن، گل دادنی، بکمال وزیبایی رسیدن، معماری: شمشه، زیست شناسی: شکوفندگی
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�بلیمbelim� به معنی شکافتن، بازشدن و درز وشکاف باز کردن است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�بلومbloom� به معنی شکفتن وباز شدن، شکوفه،
...
[مشاهده متن کامل]
شکوفه دادن وگل دادن و بازشدن گل در زبان انگلیسی به کار میرود. در این واژه تغییر وتبدیل خاصی روی نداده است. واژه�بلوسمblossom� در زبان انگلیسی از همین واژه کهن است. بلیمbelim> بلومbloom, بلوسمblossom. بسیار واضح است که در�بلوسمblossom�حرفsبه آن اضافه شده است. علاوه بر این، واژگان بسیار دیگری از این واژه کهن در زبان انگلیسی مشتق شده اند. این واژه به صورت ترکیب�درز و بلیم�نیز در لری به کار میرود.

تفاوت Bloom و Blossom:
Bloom به شکفتن گل ها مثل رز و لاله و غیره میگن
ولی
Blossom به شکفتن جوانه درخت ها میگن مثه درخت بادام و غیره
شکوفه
bloom ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: سپیدگَرد
تعریف: گردی سفید و اغلب مومی که‏ بر روی میوه‏هایی مانند آلو وجود دارد
شکفتن
شکوفه دادن

A January thaw might trick the plant into thinking spring has arrived and cause it to open some blooms
آب شدن برف ها در ماه ژانویه ممکنه. . .
flourish
شادمان
شکوفه کردن، گل دادن، شکوفه
these flowers will bloom all through the summer
این گل ها تمام تابستان را شکوفه میدهند🔜
شکوفا شدن، شکفتن
produce flowers
شکفتن
نفوذ کردن
از سلامتی رنگ وآب برخوردار بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس