blow a whistle

پیشنهاد کاربران

افشای فساد یا سایر تخلفات
The President's speech blew the whistle on the opposition's leaking information.
سوت زدن
اصطالح دیگری نیزدارد که ان
اخطار دادن گوشزد کردن
نفس خود را در سوت دمیدن
to make a high sound by blowing into a whistle:
سـوت زدن، صدآیی ضریف: )
سوت زدن
داوری کردن با سوت
سون زدن
سوت زدن

سوت زدن

بپرس