blown away

پیشنهاد کاربران

پشمام!
blow them away
بزن بترکونشون . . . بزن تار و مارشون کن ( مثلا برای مسابقه آرزوی موفقیت در اون مسابقه رو برای کسی داشتن )
( یه جورایی معادل good luck یا knock them dead میشه )
I'm completely blown away
من کاملا ذوق زده ام
گُرخیدم
مبهوت شدن
شوک زده و سورپرایز شدن.
to surprise someone very much :
◀️ Winning first prize and a full scholarship blew her away
◀️I'm blown away and speechless
◀️ Gamer plays Assassin's Creed 2 for the first time in 2023, is 'blown away' by the quality
باد بردن
A farmer tied a string to his hat to stop it from blowing away
باد بردن
A farmer tied a string to his hat to stop it from blowing away
بر باد رفته ( از تعجب )
نیست و نابود شده ( از تعجب )
When I got to the store , I was blown away by all the option I had.
وقتی رسیدم فروشگاه، نیست و نابود شدم ( داغون شدم، بر باد رفتم، ترکیدم ) از آنهمه حق انتخاب که داشتم.
Blown my mind away
نزدیک بود شاخ در بیاورم
از شگفتی، شاخ دراوردن
منفجر شدن، ترکیدن
My mind is blown away
مغزم داره می ترکه
تحت تاثیر قرار گرفتن
I was blown away. . .
رفع کردن ، دور کردن، با تیراندازی کشتن، تحت تاثیر قرار دادن، شکست دادن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس