body and soul

جمله های نمونه

1. She threw herself body and soul into her work.
[ترجمه بهادر] اون با تمام وجود برای کارش مایه گذاشت
|
[ترجمه گوگل]او جسم و روح خود را در کارش انداخت
[ترجمه ترگمان]جسم و روحش را به کار انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His wages are barely enough to keep body and soul together.
[ترجمه گوگل]دستمزد او به سختی به اندازه ای است که جسم و روح را در کنار هم نگه دارد
[ترجمه ترگمان]حقوق او به اندازه کافی برای حفظ جسم و روح وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He scarcely has enough money to keep body and soul together.
[ترجمه گوگل]او به ندرت پول کافی برای حفظ جسم و روحش را دارد
[ترجمه ترگمان]به زحمت پول کافی برای حفظ جسم و جسم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave herself to him body and soul.
[ترجمه گوگل]او خود را به او جسم و روح داد
[ترجمه ترگمان]خود را به جسم و جان سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He fought body and soul for his country.
[ترجمه گوگل]او جسم و جان برای کشورش جنگید
[ترجمه ترگمان]او برای کشورش با بدن و روح جنگید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They think they own the employees, body and soul.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند صاحب کارمندان، بدن و روحشان هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کنند که آن کارمندان، جسم و روح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He'd have wished to own her, body and soul, to possess her.
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت که او را، جسم و روح، تصاحب کند
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست خودش، جسم و روحش را تصاحب کند تا او را تصاحب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet there was, in Orphism, a distinction between body and soul.
[ترجمه گوگل]با این حال، در اورفیسم، تمایزی بین جسم و روح وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با این وصف، در Orphism، تمایز میان جسم و روح وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vaughn's rendition of "Body and Soul" won the competition.
[ترجمه گوگل]اجرای وان از "Body and Soul" برنده این رقابت شد
[ترجمه ترگمان]تفسیر Vaughn از \"بدن و روح\" این رقابت را برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It makes your body and soul feel better.
[ترجمه گوگل]باعث می شود روح و جسم شما احساس بهتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باعث می شود بدن و روح شما احساس بهتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought how they must also ache in body and soul looking for home, food, help.
[ترجمه گوگل]به این فکر کردم که چطور باید بدن و روحشان به دنبال خانه، غذا و کمک باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر کردم که چطور آن ها باید در بدن و روح به دنبال خانه، غذا و کمک بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reason for which body and soul unite follows from a deed -- the Titanic act of dismembering and killing Dionysos.
[ترجمه گوگل]دلیل اتحاد جسم و روح از یک عمل ناشی می شود - عمل تایتانیک برای تکه تکه کردن و کشتن دیونیزوس
[ترجمه ترگمان]دلیلی که جسم و روح با هم متحد می شوند از عمل ناشی می شود - اثر تایتانیک در dismembering و کشتن Dionysos
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She devoted herself body and soul to the fight for women's rights.
[ترجمه گوگل]او جسم و روح خود را وقف مبارزه برای حقوق زنان کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را وقف مبارزه با حقوق زنان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He could barely keep body and soul together let alone support his family.
[ترجمه گوگل]او به سختی می توانست جسم و روح را در کنار هم نگه دارد چه برسد به اینکه خانواده اش را تامین کند
[ترجمه ترگمان]او به سختی می توانست جسم و روحش را کنار هم نگه دارد، چه برسد به خانواده اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He at first kept body and soul together by selling cartoons to the humorous papers.
[ترجمه گوگل]او ابتدا با فروش کارتون به روزنامه های طنز، جسم و روح را در کنار هم نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او ابتدا بدن و روح را با فروش کارتون به مقالات humorous حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• physical and the spiritual aspects of a person; all of a person, every bit of a person

پیشنهاد کاربران

ⁱ ᵃᵐ ᵃ ˢⁱᶜᵏ ˢᵒᵘˡ
ⁱⁿ ᵃ ᵇᵒᵈʸ ᶠᵘˡˡ ᵒᶠ ʰᵒᵖᵉ
بدن و روح
روحی خندان در جسمی خسته
با تمام وجود
جسماً و روحاً
مالاً و جاناً
جسم و روح
با همه وجود، با جان و دل

بپرس