bone dry


انواع رنگ های سفید کمی مایل به خاکستری یا زرد، سفید استخوانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) dry as a bone after prolonged exposure to sun and wind; very dry or thirsty.

جمله های نمونه

1. due to a shortage of rain the soil is bone-dry
در اثر بی بارانی زمین کاملا خشک شده است.

2. Now the river bed is bone dry.
[ترجمه گوگل]اکنون بستر رودخانه استخوان خشک شده است
[ترجمه ترگمان]حالا بس تر رودخانه خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ground was bone dry after the drought.
[ترجمه گوگل]زمین پس از خشکسالی استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]زمین بعد از خشکسالی خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both of his knees are bone dry.
[ترجمه گوگل]هر دو زانویش خشک شده است
[ترجمه ترگمان]هر دو زانو خشک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My feet were still bone dry at the end of the second day.
[ترجمه گوگل]پاهایم در پایان روز دوم هنوز استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]در پایان روز دوم، پاهایم هنوز خشک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This makes the ground bone dry and the marks of the ancient habitation easy to spot from an aircraft.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود که استخوان زمین خشک شود و نشانه‌های سکونتگاه باستانی به راحتی از هواپیما قابل تشخیص باشد
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که استخوان زمین خشک شود و نشانه های سکنه قدیمی به راحتی از یک هواپیما تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Red River Valley soil is bone dry after three years of drought.
[ترجمه گوگل]خاک دره رود سرخ پس از سه سال خشکسالی استخوانی خشک شده است
[ترجمه ترگمان]خاک دره سرخ پس از سه سال خشکسالی خشک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Afterwards dry if necessary with a bone dry cloth to ensure that there are no drips.
[ترجمه گوگل]سپس در صورت لزوم با یک پارچه خشک استخوانی خشک کنید تا اطمینان حاصل شود که قطره ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]پس از آن در صورت لزوم با یک دستمال خشک استخوان خشک می شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ گونه drips وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The river was bone dry.
[ترجمه گوگل]رودخانه استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]رودخانه خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The street was bone dry and glaring white.
[ترجمه گوگل]خیابان استخوانی خشک و سفید خیره کننده بود
[ترجمه ترگمان]خیابان خشک و سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This turkey is bone dry! We need to add more broth.
[ترجمه گوگل]این بوقلمون استخوان خشک است! باید آبگوشت بیشتری اضافه کنیم
[ترجمه ترگمان]این بوقلمون خشک است! ما باید broth بیشتری اضافه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My sweater is now bone dry.
[ترجمه گوگل]ژاکت من الان خشک شده است
[ترجمه ترگمان] پلیور من الان خشک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There had been no rain for months and the land was bone dry.
[ترجمه گوگل]ماه ها بود که باران نیامده بود و زمین استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]ماه ها باران می بارید و زمین خشک نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I forgot to water the plants and the soil has gone bone dry.
[ترجمه گوگل]فراموش کردم گیاهان را آبیاری کنم و خاک استخوان خشک شده است
[ترجمه ترگمان]من فراموش کردم که گیاهان را آبیاری کنم و زمین خشک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you reduce the humidity so the walls are bone dry, then the apartment will be too dry.
[ترجمه گوگل]اگر رطوبت را کاهش دهید تا دیوارها استخوانی خشک شوند، آپارتمان خیلی خشک خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر رطوبت را کاهش دهید تا دیواره ها خشک شوند، سپس آپارتمان خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] کاملا خشک
[نساجی] نمونه کاملا خشک - کاملا خشک

انگلیسی به انگلیسی

• completely dry, extremely dry
something that is bone dry is very dry indeed.

پیشنهاد کاربران

Bone dry /bəʊn ˈdrʌɪ/ ( adj ) – meaning completely or extremely dry. ( New Oxford American Dictionary )
کاملاً یا بیش از حدخشک
Example 1: 👇
a bone - dry well.
یک چاه کاملاً خشک و بی آب.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 2: 👇
The springs failed this year, leaving the riverbed bone dry.
آبی از چشمه ها امسال جاری نشد و بستر رودخانه کاملاً خشک شد.
Example 3: 👇
MORTY [talking about a corpse]: Yeah, got dead drunk, passed out in the bottom of the riverbed.
GITTES: The L. A. River?
MORTY ( a little puzzled ) : Yeah, under Hollenbeck Bridge, what's wrong with that?
GITTES ( he has moved back to the body, looks at it more closely. ) : It's bone dry, Morty.
MORTY: It's not completely dry.
GITTES: Yeah, well he ain't gonna drown in a damp riverbed either, I don’t care how soused he was. That's like drowning in a teaspoon.
MORTY: We got water out of him, Jake. He drowned.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne & Roman Polanski. Director: Roman Polanski
مورتی [در مورد یک جسد صحبت می کند]: آره، کاملاً مست بوده، در کف رودخانه از حال رفته بود.
گیتس: رودخانه لس آنجلس؟
مورتی ( کمی متحیر ) : آره، زیر پل هالنبک، مشکلی هست؟
گیتس ( او به سمت بدن حرکت کرده است و با دقت بیشتری به آن نگاه می کند. ) : اما اینکه یه ذره هم خیس نیست ( استخوان خشک شده است ) ، مورتی.
مورتی: کاملاً خشک نیست.
گیتس: آره، اما نمی تونه در بستر رودخانه مرطوب غرق شده باشه. برام مهم نیست که چقدر مست بودن. این مثل غرق شدن در یک قاشق چای خوری است.
مورتی: ما اونو از آب گرفتیم، گیتس. اون غرق شده.
*متن انتخابی: از فیلنامه ی فیلم #محله ی چینی ها#
فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی
کارگردان: رومن پلانسکی

bone dry
🌐 کلماتی کاربردی برای بیان آب و هوای نامساعد:
✅️ bone - dry – completely without water or moisture
✅️ fierce – very strong or severe
✅️ foul – unpleasant, with rain, snow, or wind
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ gale - force – an extremely strong wind
✅️ gusty – the wind blowing in gusts
✅️ harsh – extremely cold and unpleasant
✅️ humid – hot and wet in a way that makes you feel uncomfortable
✅️ muggy – warm in an unpleasant way because the air feels wet
✅️ murky – dark and unpleasant because of fog, clouds, etc.
✅️ severe – extremely unpleasant and likely to cause harm or damage
✅️ sultry – the air is hot and slightly wet
✅️ threatening – clouds, skies, or seas show that the weather is likely to be bad
✅️ torrential – rain falling in large amounts
✅️ unseasonable – not the type of weather that you expect in a particular season
✅️ windy – with a lot of wind
منبع: www. writerswrite. co. za

خشک خشک، به طور کامل خشک، خیلی خشک

بپرس