boo

/ˈbuː//buː/

معنی: اشتباه، صدای گاو یا جغد کردن
معانی دیگر: هو کردن، با ایجاد صدای ((بو)) ناخشنودی یا سرزنش را ابراز کردن (مثلا در مسابقات)، صدای هو، بو، (خودمانی) ماری جوانا، اظهار تنفر

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
(1) تعریف: used to express, usu. loudly, disagreement, disapproval, or derision.

(2) تعریف: used unexpectedly to frighten or startle someone.
اسم ( noun )
حالات: boos
• : تعریف: a loud expression of disapproval or derision.
متضاد: cheer
مشابه: catcall
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: boos, booing, booed
• : تعریف: to shout or cry "boo".
متضاد: acclaim
مشابه: catcall
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express loud disapproval or scorn of, by or as if by shouting "boo".
متضاد: applaud, cheer

جمله های نمونه

1. He's so nervous he wouldn't say boo to a goose.
[ترجمه گوگل]او آنقدر عصبی است که نمی تواند به غازها هو کند
[ترجمه ترگمان]او آنقدر عصبی است که به غاز چیزی نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You didn't say boo to me about going to your mother's this weekend.
[ترجمه گوگل]تو به من نگفتی که آخر هفته رفتی پیش مادرت
[ترجمه ترگمان]تو درباره رفتن به این آخر هفته به من چیزی نگفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's such a nervous chap he wouldn't/couldn't say boo to a goose.
[ترجمه ران جرمی] او به قدری عصبی است که حتی نمی تواند یک غاز را براند.
|
[ترجمه گوگل]او آنقدر آدم عصبی است که نمی توانست/نمی توانست به غاز هو کند
[ترجمه ترگمان]او یک مرد عصبی است که به یک غاز هم نمی تواند بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And still they boo if the mood takes them.
[ترجمه گوگل]و باز هم اگر حال و هوای آنها را بگیرد هو می کنند
[ترجمه ترگمان]و با اینحال، اگه حال و حوصله شون رو داشته باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, it looks like Boo will not be selling clothes directly.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که بو به طور مستقیم لباس نمی فروشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که این حیوان به طور مستقیم لباس می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Salmonella-i hen's egg in boo carries this serious disease organism.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ سالمونلا در بو ناقل این ارگانیسم بیماری جدی است
[ترجمه ترگمان]دستات سالمونلا ای - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To use A-G nomogram and AG number for diagnosing and quantitating the bladder outflow obstruction (BOO), 205 patients with benign prostatic hyperplasia (BPH) underwent the pressure-flow studies.
[ترجمه گوگل]برای استفاده از نوموگرام A-G و عدد AG برای تشخیص و تعیین کمیت انسداد خروجی مثانه (BOO)، 205 بیمار مبتلا به هیپرپلازی خوش خیم پروستات (BPH) تحت مطالعات فشار-جریان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از یک G - G و شماره AG برای تشخیص و ایجاد انسداد (boo)، ۲۰۵ بیمار با prostatic خوش خیم hyperplasia (BPH)تحت مطالعات جریان فشار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can boo, but booing's got nothing to do with it!
[ترجمه گوگل]شما می توانید بو کنید، اما هو کردن هیچ ربطی به آن ندارد!
[ترجمه ترگمان]تو میتونی بو رو تحمل کنی اما مسخره کردن هیچ ربطی به این قضیه نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She knew when to cheer and when to boo, and that was all one needed.
[ترجمه گوگل]او می‌دانست چه زمانی تشویق کند و چه زمانی هو کند، و این تنها چیزی بود که آدم نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]می دانست که چه وقت شادی کند و چه وقت بو ببرد، و این تنها چیزی بود که نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What happened to Boo when Sulley was searching for her?
[ترجمه گوگل]وقتی سولی در جستجوی او بود چه اتفاقی برای بو افتاد؟
[ترجمه ترگمان]چه بلایی سر \"بو\" اومد وقتی \"Sulley\" داشت دنبال اون می گشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tiger Woods would boo a goose with a wood.
[ترجمه گوگل]تایگر وودز یک غاز را با چوب هو می کند
[ترجمه ترگمان]تایگر وودز یه غاز رو با چوب بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He won't defend us; he cannot say boo to a goose.
[ترجمه گوگل]او از ما دفاع نخواهد کرد او نمی تواند به غاز بگوید
[ترجمه ترگمان]او از ما دفاع نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why can not Sulley and Mike keep Boo too Happy?
[ترجمه گوگل]چرا سالی و مایک نمی توانند بو را خیلی خوشحال نگه دارند؟
[ترجمه ترگمان]چرا نمی تونی \"Sulley\" و \"مایک\" رو خیلی خوشحال نگه دارن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A loud boo came from the back of the hall.
[ترجمه گوگل]صدای ناله ای از پشت سالن آمد
[ترجمه ترگمان]فریادی بلند از پشت تالار به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A few people came to Boo But remained to applaud.
[ترجمه شان] چند نفر آمدند که هو کنند ، اما ماندند و کف زدند.
|
[ترجمه گوگل]چند نفر به بو آمدند اما همچنان کف زدند
[ترجمه ترگمان]چند نفر آمدند و کف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتباه (اسم)
slip, error, mistake, errancy, blame, wrong, fault, flounder, fumble, gaffe, boo, inaccuracy, snafu, misgiving, mix-up

صدای گاو یا جغد کردن (فعل)
boh, boo

انگلیسی به انگلیسی

• exclamation used to frighten or express disapproval
cry boo at to frighten; cry boo at to show disapproval
cry of disapproval or contempt
if you boo a speaker or performer, you shout `boo' to show that you do not like them, their opinions, or their performance. verb here but can also be used as a count noun. e.g. there were loud boos.

پیشنهاد کاربران

اسم : هو ( به نشان نارضایتی )
فعل : هو کردن
برای نشان دادن مخالفت استفاده میشه؛ می تونه هم به صورت فعل استفاده بشه و هم به عنوان exclamation:
"Boo, liar!"
"The audience booed when he gave his speech. "
هو کردن تیم رقیب، هیاهو
معنی پارتنر یا baby ( دوست دختر/پسر در نظر بگیر دیه )
برای ترساندن بکار میرود، مثلا تقلید صدای روح ( کارتونی )
اگه برای شخص بکار برده شود بمعنی تو دل خالی شدن یهویی از آن شخص
هوییدن = هُو کردن.
boo in halloween
A Halloween boo is a little gift or treat left anonymously by a friend or neighbor. Once you've been boo'd, you hang a ghost picture on your front door, to let everyone know you've gotten your Halloween surprise.

برای ترساندن استفاده میشه، پخ
دوست دختر / دوست پسر
هم معنی bae
برای ترساندن شخصی ، پخ
دوست ( دختر/پسر )
( make the noise "boo" to show disapproval ( in baseball
عزیز، گوگولی، هم معنی baby
فرشته سخنگو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس