boolean


معنی: بولی
معانی دیگر: بولی

جمله های نمونه

1. Boolean Variables 4 Numbers are stored in binary format.
[ترجمه رضایی] متغیرهای بولی چهار رقمی به فرمت بایتری ذخیره میشوند
|
[ترجمه گوگل]متغیرهای بولی 4 اعداد در قالب باینری ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]متغیرهای بولی ۴ عدد در قالب دودویی ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition, the Boolean techniques show how the relationships differ across shorter moments within the overall time periods that are compared.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تکنیک‌های بولی نشان می‌دهند که چگونه روابط در لحظات کوتاه‌تر در دوره‌های زمانی کلی که مقایسه می‌شوند، متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تکنیک های بولی نشان می دهند که چگونه روابط در طول زمان کلی در طول دوره های زمانی کلی با هم تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To convert a Boolean expression to a gate circuit, evaluate the expression using standard order of operations: multiplication before addition, and operations within parentheses before anything else.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل یک عبارت بولی به یک مدار گیت، عبارت را با استفاده از ترتیب استاندارد عملیات ارزیابی کنید: ضرب قبل از جمع، و عملیات درون پرانتز قبل از هر چیز دیگری
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل عبارت بولی به یک مدار گیت، حالت را با استفاده از ترتیب استاندارد عملیات ارزیابی کنید: ضرب قبل از جمع، و عملیات داخل پرانتز قبل از هر چیز دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A boolean value, specifying whether to use Z - buffer for this render target or not.
[ترجمه گوگل]یک مقدار بولی که مشخص می کند از بافر Z برای این هدف رندر استفاده شود یا خیر
[ترجمه ترگمان]یک مقدار بولی، مشخص کردن اینکه آیا استفاده از بافر Z برای این هدف مورد نظر است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some Boolean functions even have equivalent forms which each variable appears exactly once in factored functions, which are known as fanout -free functions.
[ترجمه گوگل]برخی از توابع بولی حتی دارای اشکال معادل هستند که هر متغیر دقیقاً یک بار در توابع فاکتورگیری شده ظاهر می شود که به عنوان توابع بدون fanout شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از توابع بولی حتی دارای فرم های معادل هستند که هر متغیر دقیقا یکبار در توابع factored ظاهر می شود، که به عنوان توابع آزاد fanout شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yes, a few nights of Boolean sleuthing might render you more knowledgeable than your doctor about a particular issue — and more power to you for your interest.
[ترجمه گوگل]بله، چند شب راه‌اندازی بولین ممکن است شما را نسبت به پزشکتان در مورد یک موضوع خاص آگاه‌تر کند - و قدرت بیشتری برای علاقه‌تان به شما بدهد
[ترجمه ترگمان]بله، چند شب بولی ممکن است شما را اطلاعات بیشتری نسبت به پزشک شما در مورد یک مساله خاص و قدرت بیشتر برای منافع شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a qualifier with a boolean value, the value part can be omitted for brevity.
[ترجمه گوگل]برای یک واجد شرایط با مقدار بولی، قسمت مقدار را می توان برای اختصار حذف کرد
[ترجمه ترگمان]برای یک بازی انتخابی با یک مقدار بولی، قسمت مقدار را می توان به اختصار حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gets a Boolean value that specifies whether this Access Control Entry (ACE) is inherited or is set explicitly.
[ترجمه گوگل]یک مقدار بولی دریافت می کند که مشخص می کند آیا این ورودی کنترل دسترسی (ACE) ارثی است یا به طور صریح تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]مقدار بولی که مشخص می کند که آیا این ورودی کنترل دسترسی (ACE)به ارث برده شده یا به طور صریح تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hence S5-algebra is a synonym for monadic Boolean algebra.
[ترجمه گوگل]از این رو S5-جبر مترادف جبر بولی مونادیک است
[ترجمه ترگمان]از این رو، جبر اس یک synonym برای جبر بولی بولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To convert a gate circuit to a Boolean expression, label each gate output with a Boolean sub-expression corresponding to the gates' input signals, until a final expression is reached at the last gate.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل یک مدار گیت به یک عبارت بولی، هر خروجی گیت را با یک عبارت فرعی بولی مربوط به سیگنال های ورودی گیت ها برچسب گذاری کنید تا زمانی که در آخرین گیت به یک عبارت نهایی برسید
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل یک مدار گیت به یک عبارت بولی، هر خروجی گیت را با یک زیر عبارت بولی مرتبط با سیگنال های ورودی گیت برچسب گذاری کنید، تا زمانی که یک حالت نهایی در آخرین دروازه حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Boolean vector is used to represent assembly priority order, and automatic assembly task planning is realized by means of topology sorting algorithm of graph.
[ترجمه گوگل]بردار بولی برای نشان دادن ترتیب اولویت مونتاژ استفاده می شود و برنامه ریزی کار مونتاژ خودکار با استفاده از الگوریتم مرتب سازی توپولوژی نمودار تحقق می یابد
[ترجمه ترگمان]از بردار بولی برای نمایش درجه اولویت اسمبلی استفاده می شود، و برنامه ریزی کار مونتاژ خودکار با استفاده از الگوریتم مرتب سازی مکان شناسی گراف تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also notice that you set a flag (the boolean variable done) to identify when you reach the end of the content that you are interested in.
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که یک پرچم (متغیر بولی انجام شد) را تنظیم کرده اید تا زمانی که به انتهای محتوایی که به آن علاقه دارید برسید مشخص شود
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که یک پرچم (متغیر بولی)تنظیم کرده اید تا زمانی که به انتهای محتوایی که به آن علاقه مند هستید را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the boolean variable keepFullLog is set to True, the program saves the entire incoming message in a different log file.
[ترجمه گوگل]اگر متغیر بولی keepFullLog روی True تنظیم شده باشد، برنامه کل پیام دریافتی را در یک فایل گزارش دیگر ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]اگر متغیر بولی keepFullLog روی درست تنظیم شود، برنامه تمام پیغام ورودی را در یک فایل لوگ متفاوت ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ordinal types include integer, character, Boolean, enumerated, and subrange types.
[ترجمه گوگل]انواع ترتیبی شامل انواع عدد صحیح، کاراکتر، بولی، شمارش شده و زیر محدوده می باشد
[ترجمه ترگمان]انواع Ordinal شامل اعداد صحیح، کاراکتر، بولین، enumerated، و subrange هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بولی (صفت)
boolean, urinary

تخصصی

[کامپیوتر] بولی ؛ درست یا غلط در مقادیر منطقی ( در برنامه نویسی )
[برق و الکترونیک] بولی
[ریاضیات] بولی، بولییَن

انگلیسی به انگلیسی

• of boolean algebra (mathematical set with operations whose rules are any of various equivalent systems of postulates); of or pertaining to a combinatorial system invented by george boole

پیشنهاد کاربران

داده منطقی
گزاره ( در علم برنامه نویسی و آمار )
گزاره: عبارتی که همواره ارزشی معین ( درست یا نادرست ) دارد.
در اکثر زبان های برنامه نویسی کامپیوتر، متغیر نوع boolean به متغیری گفته می شود که صرفاً یکی از دو ارزش �درست� یا �غلط � را می تواند به خود بگیرد.

بپرس