boss around

پیشنهاد کاربران

رئیس بازی در آوردن ( مثلا فرزند بزرگتر در خانه که رئیس بازی می کند )
زور گفتن
رئیس بازی در آوردن
Ali's sister always bosses him around.
خواهر علی همیشه به اون دستور میده.

دستور دادن
امر و نهی کردن

بپرس