boys

جمله های نمونه

1. boys from fourth grade up
پسران از کلاس چهارم به بالا

2. boys quitting themselves like men
پسرانی که مانند مردها رفتار می کنند

3. boys should not strip barks from trees
پسران نباید پوست درختان را بکنند.

4. boys spin tops
پسرها فرفره می چرخانند.

5. boys wearing denim and sleeveless shirts
پسرانی که شلوار جین و پیراهن بی آستین پوشیده بودند.

6. boys were taught to fence and to swim
به پسرها شمشیربازی و شنا کردن می آموختند.

7. boys who are all the same size
پسرانی که همه یک اندازه هستند

8. six boys
شش پسر

9. teenage boys
پسران نوجوان

10. the boys exchanged harsh words
پسرها به هم ناسزا گفتند.

11. the boys set the cardboards afire
پسرها مقواها را به آتش کشیدند.

12. the boys spurted water from their mouths
پسرها از دهانشان آب می پراندند.

13. the boys squirted water at each other
پسرها (با آب دزدک) به هم آب پراندند.

14. the boys wadded their paper napkins into small balls
پسرها دستمال کاغذی های خود را مچاله کردند و به صورت گلوله های کوچک در آوردند.

15. the boys were bunging rocks through the neighbor's window
پسربچه ها به پنجره ی همسایه قلوه سنگ پرتاب می کردند.

16. the boys were dancing with glee
پسرها با شادی پایکوبی می کردند.

17. the boys who were larking about after school
پسرانی که پس از مدرسه این طرف و آن طرف جست و خیز می کردند

18. the boys (or our boys)
(عامیانه) سربازان ما

19. girls and boys tend to form groups of their peers
دختران و پسران تمایل به تشکیل گروه های همسال خود را دارند.

20. the hardy boys swam in the lake's icy water
پسران پرطاقت در آب بسیار سرد دریاچه شنا کردند.

21. to mix boys and girls in school
پسران و دختران را در مدرسه مختلط کردن

22. when the boys come marching home
هنگامی که سربازان ما با گام های نظامی به میهن بازگردند

23. every day the boys came to harry the girls
پسران هر روز می آمدند که مزاحم دخترها شوند.

24. he hustled school boys out of their lunch money with phony dice
با تاس های تقلبی پول ناهار شاگرد مدرسه ها را می برد.

25. some of the boys were draggling on the mountain slopes
برخی از پسرها در سرازیری کوه وامانده بودند.

26. the army shapes boys into men
ارتش از پسرها مرد می سازد.

27. they take farm boys and form them into soldiers
آنها روستازادگان را می گیرند و از آنها سرباز می سازند.

28. a ratio of two boys to three girls
نسبت دو پسر به سه دختر

29. her disesteem discouraged the boys
بی اعتنایی آن دختر توی ذوق پسرها می زد.

30. like flies to wanton boys are we to the gods
(شکسپیر) نزد خدایان ما همچون مگس نزد کودکان بازیگوش هستیم.

31. our army takes soft boys and turns them into tough soldiers
ارتش ما جوانان کم استقامت را می گیرد و تبدیل به سربازان پرطاقت می کند.

32. she has two chunky boys
او دو پسر خپله دارد.

33. when the officer came, the boys doused the fire and pretended to be asleep
هنگامی که افسر سررسید پسرها آتش را به سرعت خاموش کردند و خود را به خواب زدند.

34. his generosity brought applause from the boys
سخاوت او تحسین پسران را برانگیخت.

35. she has two noisy and disobedient boys
او دو پسر پر سر و صدا و نافرمان دارد.

36. a dogfight has a powerful draw for small boys
جنگ سگ ها برای پسر بچه ها گیرایی بسیار زیادی دارد.

37. in shakespeare's day, female roles were played by boys
در روزگار شکسپیر پسرها نقش زن ها را بازی می کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس