bragging

جمله های نمونه

1. he kept bragging about his braveries during the war
دایما درباره ی دلاوری های خود در جنگ لاف می زد.

2. He's always bragging about his prowess as a cricketer.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد مهارت خود به عنوان یک کریکت باز می بالد
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد شجاعت او به عنوان یک کریکت لاف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's always bragging about how much money she earns.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد اینکه چقدر پول به دست می آورد لاف می زند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد اینکه چقدر پول در میاره لاف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ben's always bragging about his success with women.
[ترجمه گوگل]بن همیشه به موفقیت خود در مورد زنان می بالد
[ترجمه ترگمان]بن همیشه در مورد موفقیتش با زن ها لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's been bragging about his new car.
[ترجمه گوگل]او در مورد ماشین جدیدش لاف زده است
[ترجمه ترگمان]درباره ماشین جدیدش لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's been bragging about his new computer.
[ترجمه گوگل]او در مورد کامپیوتر جدیدش لاف زده است
[ترجمه ترگمان]درباره کامپیوتر جدیدش لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He'll probably go around bragging to his friends.
[ترجمه گوگل]او احتمالا به اطراف می رود و به دوستانش لاف می زند
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد به دوستانش خیانت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I may be bragging about myself though.
[ترجمه گوگل]هرچند ممکن است به خودم لاف بزنم
[ترجمه ترگمان]هر چند ممکن است در مورد خودم لاف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grandparents were happily bragging about their grandkids.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ ها و مادربزرگ ها با خوشحالی در مورد نوه های خود لاف می زدند
[ترجمه ترگمان]Grandparents با خوشحالی در مورد grandkids لاف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you done it, it ain't bragging. Walt Whitman
[ترجمه گوگل]اگر این کار را کردید، لاف زدن نیست والت ویتمن
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را بکنی لاف نمی زند والت ویتمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A witness heard him bragging that he was responsible for all three murders.
[ترجمه گوگل]شاهدی شنید که او لاف می زد که مسئول هر سه قتل است
[ترجمه ترگمان]یه شاهد شنیده که اون داره لاف میزنه که اون مسئول هر سه قتل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I wish she'd stop bragging about how rich her parents are.
[ترجمه گوگل]کاش دست از لاف زدن در مورد ثروتمند بودن پدر و مادرش بردارد
[ترجمه ترگمان]ای کاش دست از پز دادن به اینکه پدر و مادرش چقدر ثروت دارند، دست از پز دادن برداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Today, my constant bragging to friends caught up with me, and everyone believes I'm a swinger. Because of this, no girl wants to go out with me, in case they become just another notch under my belt.
[ترجمه گوگل]امروز، لاف زدن های همیشگی من به دوستانم مرا فرا گرفت و همه معتقدند که من یک سونگگر هستم به همین دلیل، هیچ دختری نمی خواهد با من بیرون برود، در صورتی که آنها فقط یک شکاف زیر کمربند من شوند
[ترجمه ترگمان]امروز، مدام پز دادن به دوستانم به من می رسد، و همه فکر می کنند که من a به خاطر این، هیچ دختری نمی خواد با من بیرون بره، در صورتی که فقط یه شکاف دیگه زیر کمربند منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Neither bragging nor beating yourself makes you a better trader.
[ترجمه گوگل]نه لاف زدن و نه کتک زدن خود شما را معامله گر بهتری نمی کند
[ترجمه ترگمان]نه لاف زدن و نه کتک زدن خودت باعث میشه تاجر بهتری بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Incapable government, big official, Bragging, small fry, Say the some a words.
[ترجمه گوگل]دولت ناتوان، مقام بزرگ، لاف زن، بچه کوچک، چند کلمه بگو
[ترجمه ترگمان]دولت Incapable، یک مقام بزرگ، bragging، fry، چند کلمه بگویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• boasting

پیشنهاد کاربران

چاخان کردن ، چرت و پرت گفتن ، فخر فروختن
A bragging fashion
به شکل فخر فروختن
لاف زدن / گزافه گویی / قپی آمدن / خویشتن ستایی / خودنمایی

خود خواهی
پز دادن
1 لاف 2 لاف زدن
چاپلوسی کردن
توانمند نشان دادن
لاف آمدن

بپرس