brawler


معنی: خروس جنگی

جمله های نمونه

1. Loners, losers, braggarts, brawlers, they have few redeeming features.
[ترجمه گوگل]افراد تنها، بازنده، لاف زن، نزاع و جدال، آنها ویژگی های اندکی رستگاری دارند
[ترجمه ترگمان]loners، بازندگان، braggarts، brawlers، چند ویژگی redeeming دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A brawler this is, an alley fighter, a hopped-up offensive gone freak.
[ترجمه گوگل]این یک جنگجو است، یک جنگنده کوچه ای، یک هجومی که از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]، یه جنگجوی brawler، یه مبارز خیابونی یه آدم خشن و خشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keshka is a young brawler bear that is growing in strength very fast.
[ترجمه گوگل]کشکا یک خرس جنگجوی جوان است که به سرعت در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]Keshka یک خرس قطبی است که به سرعت در حال رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Though strong and a capable brawler, in truth, Nilo was a lackluster military leader .
[ترجمه گوگل]اگرچه نیلو قوی و توانا بود، اما در حقیقت، یک رهبر نظامی ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]اگر چه قوی و توانا بود، در حقیقت، Nilo یک رهبر نظامی بی زرق و برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new Brawler Solidflex HD tires are engineered to perform in the most extreme applications where improved ride quality is required.
[ترجمه گوگل]لاستیک‌های Brawler Solidflex HD جدید طوری طراحی شده‌اند که در شدیدترین کاربردها در جایی که کیفیت سواری بهبود یافته مورد نیاز است، کار کنند
[ترجمه ترگمان]مدل جدید brawler Solidflex HD برای انجام در most کاربردی طراحی شده اند که در آن بهبود کیفیت سواری مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wine is a mocker, strong drink a brawler, And whoever is intoxicated by it is not wise.
[ترجمه گوگل]شراب مسخره کننده است و نوشیدنی تند نزاع کننده است و هر که از آن مست شود عاقل نیست
[ترجمه ترگمان]این شراب بسیار بد است، و هر کس که مست است، مست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Drunken Brawler can crit and proc a ground unit, but not an air unit.
[ترجمه گوگل]Drunken Brawler می تواند یک واحد زمینی را صدا بزند و پیش ببرد، اما نه یک واحد هوایی
[ترجمه ترگمان]brawler مست می تواند یک واحد زمین باشد، اما یک واحد هوا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Israel Vazquez: The little brawler had a much tougher night that anyone expected against Angelo Priolo, an opponent who had lost his previous six fights.
[ترجمه گوگل]اسرائیل وازکز: این نزاع‌باز کوچولو شب بسیار سخت‌تری را داشت که هر کسی انتظارش را داشت در برابر آنجلو پریلو، حریفی که شش مبارزه قبلی خود را باخته بود، داشت
[ترجمه ترگمان]Israel Vazquez: The اندکی tougher بود که هر کسی مخالف آنجلو Priolo بود، مخالفی که شش جنگ قبلی اش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. China is preparing for the economic take over of Europe. They're going to need some big brawler types to take on the Germans.
[ترجمه گوگل]چین برای تسلط اقتصادی بر اروپا آماده می شود آن‌ها برای مقابله با آلمانی‌ها به چند نوع جنگجوی بزرگ نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]چین در حال آماده شدن برای تسخیر اقتصادی اروپا است آن ها به انواع brawler بزرگی نیاز خواهند داشت تا آلمانی ها را تسخیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Staples Center fans: Ortiz's ill-advised decision to brawl with a brawler was a blessing to the crowd: The fight was absolutely thrilling while it lasted.
[ترجمه گوگل]طرفداران Staples Center: تصمیم نادرست اورتیز برای نزاع و درگیری با یک جنگجو برای جمعیت یک نعمت بود: مبارزه تا زمانی که ادامه داشت کاملاً هیجان انگیز بود
[ترجمه ترگمان]طرفداران مرکز استیپلز: تصمیم نادرست اورتیز برای دعوا کردن با a یک موهبت بزرگ برای جمعیت بود: مبارزه، وقتی ادامه یافت، کاملا هیجان آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I just feel like sometimes, everybody just sees me as a little fat brawler .
[ترجمه گوگل]من فقط گاهی اوقات احساس می کنم، همه فقط من را به عنوان یک جنگجوی چاق می بینند
[ترجمه ترگمان]فقط احساس می کنم بعضی وقتا، همه منو به عنوان یه کمی عصبانی می بینن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروس جنگی (اسم)
bantam, brawler, scrapper, fighting cock, stormy petrel, bearcat, fire eater, game fowl, gamecock

انگلیسی به انگلیسی

• one who brawls; fighter, one who takes part in brawl

پیشنهاد کاربران

اراذل و اوباش
a person who engages in rough or noisy fights or quarrels, especially habitually
گنده لات
شرخر

بپرس