breach of trust

/ˈbriːtʃəvˈtrəst//briːtʃəvtrʌst/

(حقوق) خیانت در امانت، خیانت درقیومیت یاامانت

جمله های نمونه

1. Telling the story was a flagrant breach of trust.
[ترجمه گوگل]گفتن داستان نقض آشکار اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]گفتن داستان نقض آشکار اعتماد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They say any breach of trust has been offset by his attempts to set things right.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند هرگونه نقض اعتماد با تلاش های او برای اصلاح اوضاع خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند هر گونه نقض اعتماد با تلاش او برای تنظیم امور جبران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such a breach of trust is not forgotten, seldom forgiven.
[ترجمه گوگل]چنین نقض اعتماد فراموش نمی شود، به ندرت بخشیده می شود
[ترجمه ترگمان]این نقض اعتماد به فراموشی سپرده نشده و به ندرت بخشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A breach of trust can be active or passive.
[ترجمه گوگل]نقض اعتماد می تواند فعال یا غیرفعال باشد
[ترجمه ترگمان]نقض اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was a serious breach of trust quite apart from the gravity of any offence.
[ترجمه گوگل]این یک نقض جدی اعتماد بود کاملا جدا از شدت هر جرمی
[ترجمه ترگمان]این یک نقض جدی اعتماد به اعتماد بود که کاملا غیر از آن بود که نسبت به آن اهانت روا داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Revealing the secret would be a breach of trust.
[ترجمه گوگل]فاش شدن راز، نقض اعتماد است
[ترجمه ترگمان]شاید این راز، نقض اعتماد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mister Kerviel was charged with breach of trust and illegal computer activity.
[ترجمه گوگل]آقای کرویل به نقض اعتماد و فعالیت غیرقانونی رایانه متهم شد
[ترجمه ترگمان]آقای \"Kerviel\" متهم به نقض اطمینان و سیستم های کامپیوتری غیر قانونی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We regard the publication of this information as a serious breach of trust.
[ترجمه گوگل]ما انتشار این اطلاعات را نقض جدی اعتماد می‌دانیم
[ترجمه ترگمان]ما انتشار این اطلاعات را نقض جدی اعتماد می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Civil servants who leak information are criticised by politicians for a breach of trust.
[ترجمه گوگل]کارمندان دولتی که اطلاعات را درز می کنند توسط سیاستمداران به دلیل نقض اعتماد مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]کارمندان دولت که اطلاعات را منتشر می کنند توسط سیاستمداران برای نقض اعتماد مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She and the company's chairman, Weng You-ming, were being sued for breach of trust in the sale.
[ترجمه گوگل]او و رئیس شرکت، ونگ یو مینگ، به دلیل نقض اعتماد در فروش مورد شکایت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]او و رئیس شرکت، Weng، شما، برای نقض اعتماد به فروش، شکایت شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He will be find liable If he assist a trustee a dishonest breach of trust.
[ترجمه گوگل]در صورت کمک به متولی در نقض غیرصادقانه اعتماد، او مسئول خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او ممکن است او را در صورتی که به یک نفوذ نادرست اعتماد به اعتماد نداشته باشد، پیدا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The character of trustee ? ? civil compensation liability of breach of trust should be trot liability.
[ترجمه گوگل]شخصیت متولی؟ ? مسئولیت غرامت مدنی ناشی از نقض اعتماد باید مسئولیت ترت باشد
[ترجمه ترگمان]امین شخصیت امین؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In April he was charged with tax evasion and breach of trust.
[ترجمه گوگل]او در ماه آوریل به فرار مالیاتی و نقض اعتماد متهم شد
[ترجمه ترگمان]در ماه آوریل او متهم به فرار از مالیات و نقض اعتماد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] تخلف از شرایط عقد امانت، سوء استفاده امین از مال امانی، نقض امانت

انگلیسی به انگلیسی

• betrayal of trust, breaking of someone's confidence (in you)

پیشنهاد کاربران

بپرس