breast plate

/ˈbrestˈpleɪt//brestpleɪt/

معنی: زره سینه، سینهبند اسب
معانی دیگر: زره سینه، سینه بند اسب، زره سینه، سینه پوش، جوشن سینه، چارایینه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a plate of armor covering the chest.

جمله های نمونه

1. Costumers are fixing her hair, adjusting her breastplate and lacing up the back of her leather minidress.
[ترجمه گوگل]مشتریان موهای او را مرتب می کنند، سینه او را مرتب می کنند و پشت مینی لباس چرمی او را می بندند
[ترجمه ترگمان]Costumers موهایش را مرتب می کند و زره سینه خود را مرتب می کند و پشت جلد چرمی her را گره می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A breastplate of darkness hid all the windows except one.
[ترجمه گوگل]سینه ای از تاریکی تمام پنجره ها را پنهان کرده بود به جز یکی
[ترجمه ترگمان]یک زره تاریکی همه پنجره ها را پنهان کرده بود، جز یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tugged off the leather breastplate, then the tunic, and brushed at the blood.
[ترجمه گوگل]سینه چرمی و سپس تونیک را درآورد و بر روی خون مسواک زد
[ترجمه ترگمان]زره چرمی را کشید، سپس tunic را کشید و خون را شانه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His breastplate was the aegis, awful to behold; his bird was the eagle, his tree the oak.
[ترجمه گوگل]سینه بند او مداحی بود که دیدن آن وحشتناک بود پرنده اش عقاب بود درختش بلوط
[ترجمه ترگمان]زره نیم تنه او در پرتو آفتاب بود که دیده می شد؛ پرنده او عقاب، درخت بلوط و درخت بلوط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a silver breastplate stuck full of arrows and the roars of the bloodthirsty pagans turned to weeping and conversion.
[ترجمه گوگل]با سینه‌ای نقره‌ای که پر از تیر گیر کرده بود و خروش مشرکان تشنه به خون تبدیل به گریه و تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با یک زره نیم تنه نقره ای پر از تیر و نعره of تشنه به گریه، تبدیل به گریه و تبدیل شدن شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For battle they wore a cuirass ( breastplate ), helmet, and greaves.
[ترجمه گوگل]برای نبرد، سینه‌پوش، کلاه‌خود و نخل بر سر می‌گذاشتند
[ترجمه ترگمان]برای جنگ زره، زره، کلاه خود، و زره داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And they made on the breastplate twisted chains, a cordage work of pure gold.
[ترجمه گوگل]و بر روی سینه بند زنجیر تابیده ای از طلای ناب ساختند
[ترجمه ترگمان]و با یک دسته زنجیر طلای ناب بر روی زره سینه زره دوخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Be a breastplate to me, and give me your help.
[ترجمه گوگل]برای من سینه بند باش و کمکم کن
[ترجمه ترگمان]یک زره برای من باش و به من کمک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The breastplate that the data that augur place uses basically is chelonian the bladebone with the ox.
[ترجمه گوگل]سینه سینه ای که داده هایی که مکان فال از آن استفاده می کند، اساساً استخوان تیغه با گاو است
[ترجمه ترگمان]این زره را نشان می دهد که داده های حاصل از این محل به طور ساده uses با گاو نر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And they made the breastplate chains at the ends, of wreathen work of pure gold.
[ترجمه گوگل]و زنجیر سینه بند را در انتهای آن از تاج گل کاری طلای خالص ساختند
[ترجمه ترگمان]و آن ها زنجیر زره سینه را در انتهای دسته طلای خالص و طلای ناب درست کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Get out the breastplate and body - cover, and come together to the fight.
[ترجمه گوگل]سینه و بدن را بیرون بیاورید - بپوشانید و برای مبارزه با هم بیایید
[ترجمه ترگمان]از زره و پوشش بدن بیرون بیایید و با هم به جنگ بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You have given me the breastplate of your salvation, and your mercy has made me great.
[ترجمه گوگل]سینه نجاتت را به من بخشیدی و رحمتت مرا بزرگ کرد
[ترجمه ترگمان]تو زره رستگاری خود را به من دادی و بخشش تو مرا خیلی بزرگ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For our breastplate is the Lord ; and our king is the Holy One of Israel's.
[ترجمه گوگل]زیرا سینه بند ما خداوند است و پادشاه ما قدوس اسرائیل است
[ترجمه ترگمان]زیرا زره ما فرمان روا است؛ و شاه ما یکی از دشمنان اسرائیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Body armor, especially a breastplate.
[ترجمه گوگل]زره بدن، به خصوص سینه بند
[ترجمه ترگمان]زره دار، به خصوص زره سینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زره سینه (اسم)
corselet, breast plate

سینه بند اسب (اسم)
breast plate

انگلیسی به انگلیسی

• armor for the front of the torso
a breastplate is a piece of armour that covers and protects the chest.

پیشنهاد کاربران

زرهی که روی سینه رو می پوشونه
افود ( یک لوح سینه ظریف که 12 سنگ قیمتی روی آن است. بخشی از لباس کاهن اعظم است که آن را به نشانه 12 قوم یهود روی سینه اش قرار میدهد

بپرس