breeder reactor


واکنشگر زادگر، راکتور بارآور (واکنشگر اتمی که نیروی اتمی تولید می کند و بیش از مصرف خود سوخت و مواد شکافت پذیر ایجاد می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a nuclear reactor that is designed to produce more fissionable material than it consumes, and thus generate additional fuel for its own operation.

جمله های نمونه

1. The largest fast breeder reactor in the world is the Superphenix plant at Creys-Malville on the French/Swiss border.
[ترجمه گوگل]بزرگترین راکتور تولیدکننده سریع در جهان، کارخانه Superphenix در کریس-مالویل در مرز فرانسه و سوئیس است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین رآکتور بارآور در دنیا نیروگاه Superphenix در Creys - Malville در مرز فرانسه \/ سوئیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. More recently, the demand for fast breeder reactors has seemed less urgent as worldwide supplies of uranium have become more plentiful.
[ترجمه گوگل]اخیراً، تقاضا برای راکتورهای تولیدکننده سریع کمتر فوری به نظر می‌رسد، زیرا ذخایر اورانیوم در سراسر جهان فراوان‌تر شده است
[ترجمه ترگمان]اخیرا، تقاضا برای رآکتورهای بارآور به سرعت کمتری به نظر می رسد، چرا که منابع اورانیوم در سراسر جهان به وفور یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To produce ( fissionable material ) in a breeder reactor.
[ترجمه گوگل]برای تولید (مواد شکافت پذیر) در یک راکتور پرورش دهنده
[ترجمه ترگمان]تولید (مواد fissionable)در رآکتور بارآور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fast breeder reactor in Japan to promote nuclear fuel recycling policy, core facilities, "Monju" fast breeder reactor number is the prototype of the reactor stack.
[ترجمه گوگل]راکتور مولد سریع در ژاپن برای ترویج سیاست بازیافت سوخت هسته ای، تاسیسات اصلی، شماره راکتور مولد سریع "Monju" نمونه اولیه پشته راکتور است
[ترجمه ترگمان]رآکتور بارآور سریع در ژاپن برای ترویج سیاست بازیافت سوخت هسته ای، تاسیسات هسته ای، و شماره رآکتور بارآور سریع، نمونه اولیه دسته رآکتور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One such fast breeder reactor (the SNR-300) was planned for Kalkar, a town in Germany close to the Belgian and Dutch borders.
[ترجمه گوگل]یکی از این رآکتورهای تولیدکننده سریع (SNR-300) برای Kalkar، شهری در آلمان در نزدیکی مرزهای بلژیک و هلند، برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]یک رآکتور بارآور سریع (SNR - ۳۰۰)برای Kalkar، شهری در آلمان نزدیک به مرزه ای بلژیک و هلند برنامه ریزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In addition, Tin Wan expansion and demonstration fast breeder reactor project made important progress, March 2 20 China and Russia signed a framework contract extension Tin.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توسعه تین وان و پروژه راکتور پرورش دهنده سریع پیشرفت های مهمی را ایجاد کرد، چین و روسیه در 20 مارس 20 قرارداد چارچوبی را امضا کردند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توسعه وان \"قلع و demonstration\"، پروژه رآکتور بارآور به سرعت پیشرفت کرد، در ۲ مارس، چین و روسیه یک چارچوب قراردادی برای \"تین\" امضا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of course, the breeder reactor program involved in SIPI was not a routine government program.
[ترجمه گوگل]البته، برنامه راکتور پرورش دهنده درگیر در SIPI یک برنامه معمولی دولتی نبود
[ترجمه ترگمان]البته، برنامه رآکتور بارآور که در SIPI دست داشت، یک برنامه دولتی معمولی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A number of breeder reactor designs use liquid sodium as coolant.
[ترجمه گوگل]تعدادی از طرح های راکتورهای پرورش دهنده از سدیم مایع به عنوان خنک کننده استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از طرح های رآکتور بارآور از سدیم مایع به عنوان خنک کننده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We would also have to discuss the development of fast breeder reactors, a necessity for all countries with limited uranium resources.
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید در مورد توسعه راکتورهای تولیدکننده سریع، که برای همه کشورهای دارای منابع محدود اورانیوم ضروری است، بحث کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید در مورد توسعه راکتورهای بارآور سریع، یک الزام برای همه کشورها با منابع اورانیوم محدود بحث کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Protests reached their peak in 1977 with the decision to build the 1200 MWe fast breeder reactor at Creys-Malville.
[ترجمه گوگل]اعتراضات در سال 1977 با تصمیم به ساخت رآکتور تولیدکننده سریع 1200 مگاوات در کریس-مالویل به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]معترضان در سال ۱۹۷۷ با تصمیم برای ساخت رآکتور بارآور fast MWe در Creys - Malville به اوج خود رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To get the most out of the mined uranium and thorium, they must be cycled through breeder reactors.
[ترجمه گوگل]برای استفاده حداکثری از اورانیوم و توریم استخراج شده، آنها باید از طریق راکتورهای پرورش دهنده چرخه شوند
[ترجمه ترگمان]برای غلبه بر اورانیوم استخراج شده و توریوم، آن ها باید از طریق رآکتورهای بارآور به گردش بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the technology that makes power reactors possible also makes breeder reactors feasible.
[ترجمه گوگل]اما فناوری که راکتورهای قدرت را ممکن می کند، راکتورهای پرورش دهنده را نیز امکان پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]اما تکنولوژی که رآکتورهای برق را ممکن می سازد نیز رآکتورهای بارآور را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you wanna just take a quick look at a breeder reactor, we have either mixed oxide or plutonium oxide. There's a blanket region in which you can make plutonium using uranium 23
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید نگاهی گذرا به یک راکتور مولد بیندازید، ما یا اکسید مخلوط داریم یا اکسید پلوتونیوم یک منطقه پوششی وجود دارد که در آن می توانید با استفاده از اورانیوم 23 پلوتونیوم بسازید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نگاهی سریع به رآکتور بارآور بیاندازید، ما یا اکسید ترکیبی یا اکسید پلوتونیوم داریم یک منطقه blanket وجود دارد که در آن شما می توانید با استفاده از اورانیوم از پلوتونیوم استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Along with the development of nuclear power technology in china, it is necessary to develop the fast breeder reactor ( fast reactor) through own efforts.
[ترجمه گوگل]همزمان با توسعه فناوری انرژی هسته ای در چین، توسعه رآکتور سریع رشد (رآکتور سریع) با تلاش خود ضروری است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر توسعه تکنولوژی هسته ای در چین، لازم است که رآکتور بارآور سریع (راکتورهای سریع)را از طریق تلاش های خود توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

breeder reactor ( فیزیک )
واژه مصوب: رآکتور زاینده
تعریف: نوعی واکنشگاه/ رآکتور هسته‏ای که علاوه بر تولید انرژی از راه شکافت هسته‏ای، بخشی از اورانیوم 238را به پلوتونیوم 239 شکافت‏پذیر تبدیل می کند|||متـ . واکنشگاه زاینده

بپرس