breeder

/ˈbriːdər//ˈbriːdə/

معنی: تولید کننده
معانی دیگر: حیوان یا گیاهی که بچه می آورد، بارور، بارآور، (جانور یا گیاه) تخمی، کسی که جانور یا گیاه پرورش می دهد، پروردگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one whose occupation is breeding plants or animals.

(2) تعریف: an animal or plant that is capable of reproducing.

(3) تعریف: see breeder reactor.

جمله های نمونه

1. The breeder showed us the dog's pedigree.
[ترجمه گوگل]پرورش دهنده شجره سگ را به ما نشان داد
[ترجمه ترگمان]این پرورش دهنده شجره نامه سگ را به ما نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her father was a well-known racehorse breeder.
[ترجمه ممد] پدرش یک پرورش دهنده مشهور اسب های مسابقه بود
|
[ترجمه گوگل]پدر او یک پرورش دهنده معروف اسب مسابقه بود
[ترجمه ترگمان]پدرش یک اسب مسابقه اسب دوانی معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a breeder, I give one week's supply of food with each puppy.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک پرورش دهنده، برای هر توله سگ یک هفته غذا می دهم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پرورش دهنده، من یک هفته غذا با هر یک از puppy به شما می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are ideal for the amateur breeder or hobbyist who overwinter fish.
[ترجمه گوگل]اینها برای پرورش دهندگان آماتور یا سرگرمی هایی که ماهی را زمستان گذرانی می کنند ایده آل هستند
[ترجمه ترگمان]این ها برای پرورش دهنده آماتور یا تفننی که ماهی را پرورش می دهد، ایده آل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He became a nationally prominent horse breeder, fostered charities, sat on corporate boards, served in the Connecticut legislature.
[ترجمه گوگل]او یک پرورش دهنده اسب برجسته در سطح ملی شد، مؤسسات خیریه را پرورش داد، در هیئت مدیره شرکت ها نشست، در مجلس قانونگذاری کنتیکت خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او به یک پرورش دهنده معروف اسب تبدیل شد، خیریه را پرورش داد، روی هیات های شرکتی نشست، در مجلس قانونگذاری Connecticut خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A longtime breeder of champion bull mastiffs, Einstein is a smart, able, take-no-prisoners type of gal.
[ترجمه گوگل]انیشتین که مدتهاست پرورش دهنده ماستیف های گاو نر قهرمان است، یک دختر باهوش، توانا و بدون زندانی است
[ترجمه ترگمان]انیشتین که به مدت طولانی گاو نر قهرمان شده بود، مردی باهوش، توانا، take و no بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Three well-known Holstein breeders and show exhibitors collected Progressive Breeder Awards.
[ترجمه گوگل]سه پرورش دهنده و غرفه داران معروف هلشتاین جوایز پروگرسیو بریدر را جمع آوری کردند
[ترجمه ترگمان]سه پالایشگاه معروف هولشتاین که به خوبی شناخته شده هستند و غرفه های تولید کننده پیشروی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Additionally the controversial fast breeder and high temperature reactor projects are being re-examined.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پروژه‌های بحث‌برانگیز تولیدکننده سریع و راکتور دمای بالا در حال بررسی مجدد هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پرورش دهنده سریع و پروژه های رآکتور دمای بالا دوباره مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The top breeder who left her sheep to starve.
[ترجمه گوگل]پرورش دهنده برتری که گوسفندش را رها کرد تا از گرسنگی بمیرند
[ترجمه ترگمان]The که گوسفندانش را برای گرسنگی رها کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Snake breeder Okan Guney says the birth of twelve emerald tree boas was the most important event in his life. pro.
[ترجمه گوگل]اوکان گونی، پرورش دهنده مار می گوید تولد دوازده بوآ درخت زمرد مهم ترین اتفاق زندگی او بود حرفه ای
[ترجمه ترگمان]Okan guney، پرورش دهنده مار می گوید: تولد دوازده درخت زمرد مهم ترین رویداد زندگی او بود حامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The largest fast breeder reactor in the world is the Superphenix plant at Creys-Malville on the French/Swiss border.
[ترجمه گوگل]بزرگترین راکتور تولیدکننده سریع در جهان، کارخانه Superphenix در کریس-مالویل در مرز فرانسه و سوئیس است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین رآکتور بارآور در دنیا نیروگاه Superphenix در Creys - Malville در مرز فرانسه \/ سوئیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was told by their breeder that I wasn't giving them enough protein.
[ترجمه گوگل]پرورش دهنده آنها به من گفت که پروتئین کافی به آنها نمی دهم
[ترجمه ترگمان]به خاطر breeder بهشون گفتم که به اندازه کافی پروتئین بهشون نمیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The breeder is best placed to advise you.
[ترجمه گوگل]پرورش دهنده بهترین موقعیت را دارد که به شما توصیه کند
[ترجمه ترگمان]این پرورش دهنده بهتر است که به شما توصیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More recently, the demand for fast breeder reactors has seemed less urgent as worldwide supplies of uranium have become more plentiful.
[ترجمه گوگل]اخیراً، تقاضا برای راکتورهای تولیدکننده سریع کمتر فوری به نظر می‌رسد، زیرا ذخایر اورانیوم در سراسر جهان فراوان‌تر شده است
[ترجمه ترگمان]اخیرا، تقاضا برای رآکتورهای بارآور به سرعت کمتری به نظر می رسد، چرا که منابع اورانیوم در سراسر جهان به وفور یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Result suggested that wheat breeder should breed new varieties with not higher gluten content, but higher starch content, good noodle color stability and resistant pre-harvest sprouting.
[ترجمه گوگل]نتایج پیشنهاد کرد که پرورش‌دهنده گندم باید ارقام جدیدی را با محتوای گلوتن بالاتر، اما محتوای نشاسته بالاتر، ثبات رنگ رشته‌ای خوب و جوانه‌زنی مقاوم قبل از برداشت، پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که پرورش دهنده گندم باید گونه های جدید را با محتوای گلوتن بالاتر پرورش دهد، اما مقدار نشاسته بیشتر، ثبات و ثبات رنگ و قبل از برداشت محصول مقاوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تولید کننده (اسم)
manufacturer, producer, breeder

انگلیسی به انگلیسی

• one who breeds or raises animals

پیشنهاد کاربران

توله کش
به نژادگر، اصلاح کننده نژاد
مرغ مادر
پرورنده، پروراننده
پرورش دهنده

بپرس