breezily

/ˈbriːzəli//ˈbriːzəli/

معنی: بادمانند، نسیم وار
معانی دیگر: نسیم وار، بادمانند

جمله های نمونه

1. 'Hi folks,' he said breezily.
[ترجمه گوگل]با خونسردی گفت: سلام دوستان
[ترجمه ترگمان]او با خوش رویی گفت: سلام دوستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'Hi,' he said breezily.
[ترجمه گوگل]با نسیم گفت: سلام
[ترجمه ترگمان]او با خوش رویی گفت: سلام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Creating the Brandnew Kitchen and Life Standard Breezily .
[ترجمه گوگل]ایجاد آشپزخانه جدید و استاندارد زندگی Breezily
[ترجمه ترگمان]ایجاد آشپزخانه brandnew و Breezily استاندارد زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet most continental Europeans were breezily optimistic. The long years of being lectured about their inadequacies by the Anglo-Saxons were over.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیشتر اروپایی‌های قاره‌ای به شدت خوش‌بین بودند سال‌های طولانی سخنرانی در مورد نارسایی‌های آنگلوساکسون‌ها به پایان رسیده بود
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از اروپایی ها breezily خوشبین بودند سال های دراز در مورد نواقص خود با the Anglo مورد بحث و گفتگو قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its mountains are breezily cool and inhabited mostly by goats and their herders.
[ترجمه گوگل]کوه‌های آن خنک است و بیشتر بزها و گله‌داران در آن زندگی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]کوه ها breezily هستند و عمدتا توسط بز و رمه داران خود ساکن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skating breezily across swathes of economic policy, his theme is that new capitalism will be defined by experimentation.
[ترجمه گوگل]مضمون او این است که سرمایه داری جدید با آزمایش تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]موضوع او این است که سرمایه داری جدید با تجربه تعریف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seemed he was joking breezily, in fact, he had introduced his achievement and profession subtly and appropriately.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او شوخی می کند، در واقع او دستاورد و حرفه خود را ظریف و مناسب معرفی کرده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او با خوش رویی شوخی می کند، در واقع موفقیت و حرفه خود را به طور زیرکانه و صحیح معرفی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the way, he adds breezily, any chance of an answer right away?
[ترجمه گوگل]به هر حال، او با وزندگی اضافه می کند، آیا امکان پاسخ فوری وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند: راستی، هیچ شانسی برای جواب دادن نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The king, it is said, cannot breezily ignore the reactionaries; he is doing his best.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود که شاه نمی‌تواند مرتجعین را نادیده بگیرد او تمام تلاش خود را می کند
[ترجمه ترگمان]شاه گفت: شاه نمی تواند breezily را نادیده بگیرد؛ او بهترین کار خود را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He swings breezily into the title song.
[ترجمه گوگل]او با وزش به سمت آهنگ عنوان می چرخد
[ترجمه ترگمان]او با خوش رویی به عنوان شعر می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile Sudan's president breezily claims that barely 000 have been killed in the conflict.
[ترجمه گوگل]در همین حال، رئیس جمهور سودان به سرعت ادعا می کند که به ندرت هزار نفر در این درگیری کشته شده اند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، رئیس جمهور سودان breezily ادعا می کند که در این درگیری ها بیش از ۲۰۰،۰۰۰ نفر کشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Drop your burden, walk breezily.
[ترجمه گوگل]بار خود را رها کنید، با وزش راه بروید
[ترجمه ترگمان] burden رو بنداز، breezily راه برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ones who grew up in New York seemed to take it all in stride and precociously had a sense of their breaking point and breezily steered well clear of it.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید آنهایی که در نیویورک بزرگ شده بودند همه چیز را آرام گرفته بودند و زود به نقطه شکست خود پی برده بودند و به خوبی از آن فاصله گرفتند
[ترجمه ترگمان]کسانی که در نیویورک بزرگ می شدند، به نظر می رسید که همه چیز را با قدم های بلند بلند می کنند و precociously را به خوبی درک می کنند و breezily را به خوبی هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One clip showed a reporter approaching a freshly burned corpse, covering his nose with his shirt and breezily remarking: "It smells like barbecue. "
[ترجمه گوگل]یکی از کلیپ‌ها نشان می‌دهد که خبرنگاری به جسدی تازه سوخته نزدیک می‌شود و بینی‌اش را با پیراهنش پوشانده و با وزندگی می‌گوید: «بوی کباب می‌آید»
[ترجمه ترگمان]یک کلیپ نشان داد که یک خبرنگار در حال نزدیک شدن به یک جسد سوخته بود و دماغش را با پیراهنش پوشانده بود و می گفت: \" بوی کباب را می دهد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد مانند (قید)
breezily

نسیم وار (قید)
breezily

انگلیسی به انگلیسی

• sprightly, quickly, in a lively manner; rashly, recklessly

پیشنهاد کاربران

بپرس