bring down the house


موجب خنده ی شدید یا کف زدن حضار شدن

جمله های نمونه

1. Paul looked through his green glasses peevishly when the other speaker brought down the house with applause.
[ترجمه گوگل]وقتی سخنران دیگر با تشویق خانه را پایین آورد، پل با ناراحتی از عینک سبزش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]پل از پشت شیشه های سبز خود نگاه کرد، و آن هم وقتی که سخنران با کف زدن از خانه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kareem, a tall, lanky thirteen-year-old black youth has just finished a performance that brought down the house.
[ترجمه گوگل]کریم، یک جوان سیاه پوست سیزده ساله قدبلند و لاغر اندام، به تازگی نمایشی را به پایان رسانده است که خانه را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]کریم، یک جوان بلند قد و اندام ۱۳ ساله، کارش را به پایان رسانده و خانه را به پایان رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A clown with a mouse can bring down the house.
[ترجمه گوگل]یک دلقک با موش می تواند خانه را خراب کند
[ترجمه ترگمان] یه دلقک با یه موش می تونه خونه رو بیاره پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The singer's terrific voice bring down the house.
[ترجمه گوگل]صدای فوق‌العاده خواننده خانه را پایین می‌آورد
[ترجمه ترگمان]صدای عالی خواننده خانه را پایین می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His jokes always bring down the house.
[ترجمه گوگل]شوخی های او همیشه خانه را خراب می کند
[ترجمه ترگمان] جوک هاش همیشه خونه رو میاره پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government is determined to bring down the house price.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است قیمت مسکن را پایین بیاورد
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است که قیمت خانه را پایین بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A : His jokes always bring down the house.
[ترجمه گوگل]ج: شوخی های او همیشه خانه را خراب می کند
[ترجمه ترگمان] جوک هاش همیشه خونه رو میاره پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you have what it takes to bring down the house?
[ترجمه گوگل]آیا آنچه را که برای خراب کردن خانه لازم است دارید؟
[ترجمه ترگمان]چیزی برای پایین آوردن خونه داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The players were able to express all their artistic worth in an orchestra so well-knit and with music so absorbing as to bring down the house.
[ترجمه گوگل]نوازندگان توانستند تمام ارزش های هنری خود را در ارکستری به قدری خوش بافت و با موسیقی آنقدر جذاب بیان کنند که خانه را خراب کند
[ترجمه ترگمان]بازیگران توانستند همه ارزش هنری خود را در ارکستری که به خوبی منسجم شده بود و موسیقی را چنان جذب کنند که بتوانند خانه را پایین بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On Chinese New Year's Eve, my father always tells jokes that bring down the house.
[ترجمه گوگل]در شب سال نوی چینی، پدرم همیشه جوک هایی می گوید که خانه را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]در شب سال نوی چین، پدرم همیشه به جوک ها می گوید که خانه را خراب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whenever we have a family gathering, my father always tells jokes that bring down the house.
[ترجمه دانشجوی مملکت] هر وقت دور هم جمع میشیم، پدرم با جکاش کلی میخندونمون
|
[ترجمه گوگل]هر وقت جمع خانوادگی داریم، پدرم همیشه جوک هایی می گوید که خانه را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]هر وقت ما یک اجتماع خانوادگی داریم، پدرم همیشه به شوخی می گوید که خانه را خراب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause energetic applause, cause a standing ovation, excite a lot of cheering

پیشنهاد کاربران

Causing appluse or claping thanks to having a perfect performance or speech
سقف رو پایین اوردن از خوشحالی

اصطلاح - غوغا به پا کردن

بپرس