bring over

جمله های نمونه

1. Why don't you bring over a video for us to watch?
[ترجمه گوگل]چرا یک ویدیو نمی آورید تا ما ببینیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا یه ویدیو برامون نمیاری تا ببینیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The waiter brought over a steaming pot brimming with seafood.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت یک قابلمه بخار پز پر از غذاهای دریایی آورد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت کوزه پر از غذای دریایی را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The waitress brings over some congratulatory glasses of champagne, courtesy of the restaurant.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت چند لیوان شامپاین تبریک می آورد، به لطف رستوران
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت چند لیوان شراب تبریک برای رستوران آورد، ادب و نزاکت رستوران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I called the realtor, and he brought over a rich dentist from Philadelphia, and it was done.
[ترجمه گوگل]با مشاور املاک تماس گرفتم و او یک دندانپزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و تمام شد
[ترجمه ترگمان]من به دلال معاملات ملکی زنگ زدم و او یک دندان پزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و این کار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Above that a heavy mantle is wrapped all round the body and brought over the head.
[ترجمه گوگل]بالای آن یک مانتو سنگین به دور بدن پیچیده و بالای سر می آورند
[ترجمه ترگمان]بالاتر از آن شنل سنگینی دور بدن پیچیده است و سر را به باد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ralph proposed with a family ring Theresa had brought over, a single piece of spinach-green jade set in white gold.
[ترجمه گوگل]رالف با یک حلقه خانوادگی که ترزا آورده بود، یک تکه یشم سبز مایل به اسفناج که در طلای سفید قرار گرفته بود، خواستگاری کرد
[ترجمه ترگمان]رالف با یک حلقه خانوادگی که ترز باخود آورده بود پیشنهاد کرد، یک تکه از یشم سبز که به رنگ طلایی سفید درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He brought over some of my mail that was delivered to his house by accident.
[ترجمه گوگل]او مقداری از نامه های من را که به طور تصادفی به خانه اش تحویل داده بود، آورد
[ترجمه ترگمان]او مقداری از mail را که به خانه او تحویل داده شده بود، باخود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She put down her newspaper as Sandra brought over the steak and kidney pie.
[ترجمه گوگل]وقتی ساندرا استیک و پای کلیه را آورد، روزنامه اش را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]او روزنامه اش را کنار گذاشت و ساندرا، استیک و پای کلیه را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ask each friend to bring over their old magazines or newspapers.
[ترجمه گوگل]از هر دوست بخواهید مجلات یا روزنامه های قدیمی خود را بیاورد
[ترجمه ترگمان]از هر کدام از دوستان خود بخواهید که مجلات یا روزنامه های قدیمی خود را بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a pity that we can't bring over the dog from grandma's house.
[ترجمه گوگل]حیف که نمی توانیم سگ را از خانه مادربزرگ بیاوریم
[ترجمه ترگمان]حیف است که نمی توانیم سگ را از خانه مادربزرگ بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you bring over us$7000 (or other foreign currencies of equivalent value)?
[ترجمه گوگل]آیا بیش از 7000 دلار آمریکا (یا سایر ارزهای خارجی با ارزش معادل) ما می آورید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما برای ما ۷۰۰۰ دلار (یا دیگر ارزه ای خارجی معادل با ارزش معادل)می آورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can I bring over the kids?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم بچه ها را بیاورم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم بچه ها رو بیارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I would be happy, if I could bring over some of these feelings to you.
[ترجمه گوگل]خوشحال می شوم اگر بتوانم بخشی از این احساسات را به شما منتقل کنم
[ترجمه ترگمان]اگر می توانستم بعضی از این احساسات را نسبت به تو تحمل کنم خوشحال می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can the small boat bring over the river?
[ترجمه گوگل]آیا قایق کوچک می تواند رودخانه را بیاورد؟
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک می تواند رودخانه را بیاورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you bring over 300 gram of gold?
[ترجمه گوگل]آیا شما بیش از 300 گرم طلا می آورید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما بیش از ۳۰۰ گرم طلا دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• convey, take from one place to another

پیشنهاد کاربران

I’ll bring it over
to cause ( a person ) to change allegiances
آوردن کسی یا چیزی از جائی به جای دیگر ، مانند آوردن و رساندن کسی به خانه اش.
دعوت کردن
بردن شخصی از جایی به جایی دیگر

بپرس