buckle under


تسلیم شدن، سر فرود آوردن، زه زدن

جمله های نمونه

1. The stubborn student finally began to buckle under.
[ترجمه گوگل]دانش آموز سرسخت بالاخره شروع کرد به زیر کشیدن
[ترجمه ترگمان]بالاخره دانش آموز کله شق شروع به خم شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The steel frames began to buckle under the strain.
[ترجمه گوگل]قاب های فولادی زیر فشار شروع به کمانش کردند
[ترجمه ترگمان]قالب های فولادی تحت فشار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's beginning to buckle under the pressure of work.
[ترجمه گوگل]او زیر فشار کار شروع به کمانش می کند
[ترجمه ترگمان]او شروع به تسلیم شدن تحت فشار کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grown men buckle under the fear that these relentless, dancing grey clouds bring.
[ترجمه گوگل]مردان بالغ از ترسی که این ابرهای خاکستری بی امان و رقصان به ارمغان می آورند، دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه ترگمان]مردان بزرگ با ترس و لرز از ترس این که این ابره ای خاکستری می رقصیدند، خم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Does the amp respond or does it buckle under the strain?
[ترجمه گوگل]آمپلی فایر جواب میده یا زیر فشار کمانش میکنه؟
[ترجمه ترگمان]آیا مقاومت واکنش نشان می دهد یا تحت فشار قرار می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's not the sort of person to buckle under to rumours.
[ترجمه گوگل]او از آن دسته افرادی نیست که به شایعات دست و پنجه نرم کند
[ترجمه ترگمان]اون از اون آدم هایی نیست که تحت تاثیر شایعات قرار بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He refused to buckle under pressure, finally he made it.
[ترجمه گوگل]او حاضر نشد تحت فشار کمانش کند، در نهایت موفق شد
[ترجمه ترگمان]، اون از زیر فشار رد شده و بالاخره موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For years, even after buckle under weight of a recession, online advertising revenue remained relatively strong.
[ترجمه گوگل]برای سال‌ها، حتی پس از رکود اقتصادی، درآمد تبلیغات آنلاین نسبتاً قوی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، حتی پس از آن که تحت فشار رکود اقتصادی قرار گرفت، درآمد تبلیغات آنلاین نسبتا قوی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Soymeal, on the other withand seemed to buckle under spread trading - buying oil and selling meal.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، به نظر می‌رسید که آرد سویا تحت تجارت پراکنده - خرید روغن و فروش کنجاله - در حال غلبه بر آن است
[ترجمه ترگمان]Soymeal، در طرف دیگر، به نظر می رسید که تحت فشار خرید نفت و فروش غذا قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't see why I should have to buckle under every time he makes unreasonable demand.
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم چرا باید هر بار که او تقاضای غیرمنطقی می‌کند، دست و پا بزنم
[ترجمه ترگمان]من نمی فهمم که چرا باید هر بار که او تقاضای نامعقولی کرده باشم، زیر پا بایستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Soymeal, on the other hand, closed with minor gains and seemed to buckle under spread trading - buying oil and selling meal.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، کنجاله سویا با سودهای جزئی بسته شد و به نظر می‌رسید که در معاملات پراکنده - خرید نفت و فروش کنجاله - کاهش پیدا کند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، Soymeal با سود اندک بسته شد و به نظر می رسید که تحت فشار خرید و فروش نفت و فروش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Iranian President Mahmoud Ahmadinejad said his country will not buckle under international pressure.
[ترجمه گوگل]محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران، گفت که کشورش تحت فشارهای بین‌المللی کوتاه نمی‌آید
[ترجمه ترگمان]محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، گفت که کشورش تحت فشار بین المللی قرار نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So in order for a diva to successfully demolish a wine glass, she would have to fortuitously choose one with microscopic defects that are big enough to buckle under pressure.
[ترجمه گوگل]بنابراین برای اینکه یک دیوا بتواند با موفقیت یک لیوان شراب را خراب کند، باید به طور اتفاقی یکی را انتخاب کند که دارای نقص های میکروسکوپی است که به اندازه کافی بزرگ است که تحت فشار کمانش کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای اینکه یک خواننده با موفقیت یک لیوان شراب را ویران کند، باید یکی را با نقص های میکروسکوپی انتخاب کند که به اندازه کافی بزرگ هستند تا تحت فشار قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• give way, yield

پیشنهاد کاربران

جا زدن.
موافقت با انجام کاری است که نمی خواهید انجام دهید، اما مجبور به انجام آن هستید. برای انجام آن تحت فشار هستید.
“To buckle under” means to agree to do something also that you don’t want to do, but you are forced to do it. You are pressured to do it.

بپرس