نمیدونم بهش اعتقاد داری یا نه ، . . .
اعتقاد داشتن
خام موضوعی شدن که معمولا برای فریب است
مثال : I won't buy into these bullshit
مثال : I won't buy into these bullshit
قبول کردن - باور داشتن - سرمایه گذارى کردن در
believe/باور داشتن
در متن زیر به معنای باور داشتن و یا به عبارتی زیر بار رفتن است
And one more thing - if you buy into that - you - know - "nurture theory".
قبول کردن
بها دادن
شیفته شدن
تحت تاثیر ایده یا فکری قرار گرفتن
سازگار شدن /مطابق/همسازی/در توافق. . .
خرید سهم
درگیر چیزی شدن، گرفتار چیزی شدن، مجذوب چیزی شدن، در چیزی حل شدن، عضو مجموعه ای شدن
گرفتار چیزی یا اندیشه ای شدن
you buy into a feeling از کتاب شفای زندگی لوئیز هی
گرفتار اندیشه ای شدن
you buy into a feeling از کتاب شفای زندگی لوئیز هی
گرفتار اندیشه ای شدن
باور داشتن ، زیر بار رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)