camper

/ˈkæmpər//ˈkæmpə/

(کسی که برای تفریح یا ورزش در هوای آزاد بیتوته می کند) اردوزی، اردوزیستگر، کمپر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who stays at a camp or participates in camping.

(2) تعریف: a motor vehicle that is designed to be used for temporary living space.

جمله های نمونه

1. The lost camper staved off death from hunger by eating birds eggs.
[ترجمه گوگل]چادر گمشده با خوردن تخم پرندگان از مرگ بر اثر گرسنگی جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]The گم شده، با خوردن تخم مرغ، مرگ را از گرسنگی نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After high school, we bought a camper van and travelled cross-country for two months.
[ترجمه گوگل]بعد از دبیرستان، یک ون کمپر خریدیم و دو ماه در سراسر کشور سفر کردیم
[ترجمه ترگمان]بعد از دبیرستان، یک ون camper خریده و به مدت دو ماه سفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're going to camper for ten days during our vacation.
[ترجمه گوگل]در تعطیلات ده روزی می رویم کمپینگ
[ترجمه ترگمان]ما ده روز در تعطیلات به دنبال این کار خواهیم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The camper lashed two pieces of wood together to make a bed.
[ترجمه گوگل]کمپینگ دو تکه چوب را به هم زد تا یک تخت بسازد
[ترجمه ترگمان]این کابین دو تکه چوب را با هم مخلوط کرد تا روی تخت بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We bought a camper van so we could go away whenever the fancy took us.
[ترجمه گوگل]ما یک ون کمپر خریدیم تا بتوانیم هر زمان که ما را به خود جذب کرد، برویم
[ترجمه ترگمان]ما یه ون camper رو خریدیم که هر وقت هوس ما رو می کنه از اینجا دور شیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They had booked a Toyota camper van and told the hire company they intended spending the next three weeks touring New Zealand.
[ترجمه گوگل]آنها یک ون کمپر تویوتا رزرو کرده بودند و به شرکت اجاره‌ای گفته بودند که قصد دارند سه هفته آینده را در تور نیوزیلند بگذرانند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ون تویوتا camper را رزرو کرده بودند و به شرکت کرایه گفته بودند که قصد دارند سه هفته آینده در تور نیوزلند را بگذرانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We returned the camper van to the hire centre and had a conference to decide what next.
[ترجمه گوگل]ما ون کمپر را به مرکز اجاره برگرداندیم و کنفرانسی برای تصمیم گیری در مورد بعدی داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما the ون را به مرکز استخدام برگشتیم و برای تصمیم گیری در مورد آینده یک کنفرانس داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Loville is not a happy camper.
[ترجمه گوگل]لوویل یک کمپینگ خوشحال نیست
[ترجمه ترگمان] Loville \"یه کابین پر از خوشحالی نیست\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She put a black mamba in his camper.
[ترجمه گوگل]او یک مامبای سیاه در کمپ او گذاشت
[ترجمه ترگمان]اون یه mamba سیاه تو camper گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The camper had cooking equipment in his pack.
[ترجمه گوگل]کمپینگ وسایل آشپزی در بسته اش داشت
[ترجمه ترگمان]این کاروان وسایل آشپزی را در کوله بارش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. PACK The camper had cooking equipment in his pack.
[ترجمه گوگل]بسته مسافر کمپینگ تجهیزات پخت و پز در بسته خود داشت
[ترجمه ترگمان]این کاروان وسایل آشپزی را در کوله بارش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each camper is responsible for a horse for the week.
[ترجمه گوگل]هر کمپینگ مسئول یک اسب در هفته است
[ترجمه ترگمان]هر camper مسئول یک اسب برای این هفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's a happy camper. She hasn 't complained about anything so far.
[ترجمه گوگل]او یک اردوگاه شاد است او تاکنون از چیزی شکایت نکرده است
[ترجمه ترگمان]این کابین پر از شادی است تا حالا از هیچی شکایت نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That every single camper atone step closer to personally knowing Jesus.
[ترجمه گوگل]که هر کمپینگ گامی به شناخت شخصی عیسی نزدیک تر می کند
[ترجمه ترگمان]که هر فرد به تنهایی کفاره این را می دهد که شخصا مسیح را بشناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one that camps; trailer used as a portable dwelling
a camper is a person who goes camping.
a camper is also a van equipped with beds and cooking equipment.

پیشنهاد کاربران

طبیعت گرد
اُردوزیستی ، اردوزیستگری ، اردوزندگی ، اردوگذرانی ، اردوسِپَرانی
1_a kind of van which is used for camping
2_someone who camps
به این نوع خودروی مسافرتی هم میگن camper
camper
a person who spends a vacation in a tent or camp.
"the site offers washing facilities for campers"
camper
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/camper
یه نوب سگ که می ره یه جا میشینه تو گیم
این کلمه معانی مختلفی دارد:
۱ - اسم برخی مناطق ها در برخی از کشورها
۲ - کسی ک در طبیعت چادر میزنه
۳ - اسم برخی از وسایل نقلیه
۴ - این کلمه در بازی های انلاین هم کاربرد دارد، مثلا فردی که کمین کرده است و شمارا میکشد را کمپر مینامند
و . . . .
I probably will not / wont rent a camper ; it is too expensive
خودرو مساتفرتی
خودروی مسافرتی
جهان گرد، سیاحت گر
Passanger
کمپ نشین
جهانگرد
سیاحتگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس