causative

/ˈkɑːzətɪv//ˈkɔːzətɪv/

معنی: سبب شونده
معانی دیگر: (زبان شناسی) واژه ی انگیزان، واژه ی سببی، انگیزان، انگیزگر، انگیزگرانه، علتی، سببی، متعدی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having an effect; serving as an agent or cause (often fol. by "of").

- The wind was a causative factor in the accident.
[ترجمه گوگل] وزش باد عامل بروز این حادثه بوده است
[ترجمه ترگمان] باد عامل مسبب حادثه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Various disorders can be causative of these particular symptoms.
[ترجمه Raofy] فاکتورهای گوناگونی می تواند باعث ایجاداین نشانه های خاص شود
|
[ترجمه گوگل] اختلالات مختلف می تواند عامل این علائم خاص باشد
[ترجمه ترگمان] اختلالات مختلفی می تواند مسبب این علائم خاص باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: indicating causation, as some forms of verbs.
اسم ( noun )
مشتقات: causatively (adv.), causativeness (n.)
• : تعریف: a word, esp. a verb, or a word element that expresses causation, such as "made" in "She made me fix the machine".

جمله های نمونه

1. the word "fell" is a causative verb meaning "to cause to fall"
واژه ی "fell" فعلی سببی است به معنی ((سبب افتادن شدن)).

2. Smoking is a causative factor in several major diseases.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات عامل ایجاد کننده چندین بیماری عمده است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن عامل اصلی بسیاری از بیماری های عمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Smoking is a causative factor in the development of several serious diseases, including lung cancer.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات عاملی در ایجاد چندین بیماری جدی از جمله سرطان ریه است
[ترجمه ترگمان]دخانیات یک عامل مسبب رشد چندین بیماری جدی از جمله سرطان ریه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blacken'is a causative verb meaning cause to become black '.
[ترجمه گوگل]Blacken' یک فعل علّی به معنای باعث سیاه شدن است
[ترجمه ترگمان]blacken یک فعل و انفعال برای تبدیل شدن به سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No simple causative relationship between industrialisation and the organisation of sexuality is suggested.
[ترجمه گوگل]هیچ رابطه علّی ساده ای بین صنعتی شدن و سازماندهی تمایلات جنسی پیشنهاد نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ رابطه ای میان صنعتی سازی و سازمان روابط جنسی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The causative organism, like that responsible for many cases of non-specific infection, is a member of the chlamydia group.
[ترجمه گوگل]ارگانیسم ایجاد کننده، مانند ارگانیسمی که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر اختصاصی است، عضوی از گروه کلامیدیا است
[ترجمه ترگمان]این موجود زنده، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر ویژه است، عضوی از گروه chlamydia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mycobacterium paratuberculosis is the causative agent of Johne's disease, a chronic enteritis in ruminants and in other animals.
[ترجمه گوگل]مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس عامل بیماری جان است که یک آنتریت مزمن در نشخوارکنندگان و سایر حیوانات است
[ترجمه ترگمان]Mycobacterium paratuberculosis عامل مسبب بیماری Johne، a مزمن در ruminants و حیوانات دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Slums are often causative of crime.
[ترجمه گوگل]محله های فقیر نشین اغلب عامل جنایت هستند
[ترجمه ترگمان]Slums اغلب مسبب جرم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stress may be causative in some cases and secondary to depressed mood in others.
[ترجمه گوگل]استرس ممکن است در برخی موارد مسبب و در موارد دیگر ثانویه به خلق افسرده باشد
[ترجمه ترگمان]استرس ممکن است در برخی موارد ایجاد شود و در برخی موارد دچار افسردگی ثانویه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The causative organism is a bacterium called Treponema pertenue, a subspecies of Treponema pallidum that causes venereal syphilis. However, yaws is a non-venereal infection.
[ترجمه گوگل]ارگانیسم ایجاد کننده باکتری به نام ترپونما پرتنو، زیرگونه ای از ترپونما پالیدوم است که باعث سیفلیس مقاربتی می شود با این حال، یاوس یک عفونت غیر مقاربتی است
[ترجمه ترگمان]این ارگانیسم، یک باکتری به نام Treponema pertenue است که a از Treponema pallidum است که باعث بیماری سیفیلیس venereal می شود با این حال، yaws یک عفونت non است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are ongoing and a candidate causative infectious agent is under investigation.
[ترجمه گوگل]در حال انجام است و یک عامل عفونی کاندید در دست بررسی است
[ترجمه ترگمان]آیا در حال انجام است و یک عامل عفونی برای عامل عفونی تحت بررسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The causative agent, Bacillus Anthracis, can infected animals and humans by cutaneous, oral or pulmonary routes, to spores, which are normally present in the soil.
[ترجمه گوگل]عامل ایجاد کننده، Bacillus Anthracis، می تواند حیوانات و انسان ها را از راه های پوستی، دهانی یا ریوی، به هاگ هایی که معمولاً در خاک وجود دارند، آلوده کند
[ترجمه ترگمان]The، Bacillus anthracis، می تواند حیوانات و انسان ها را بوسیله مسیرهای پوستی، شفاهی یا ریوی، به spores که معمولا در خاک وجود دارند، آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Causative is in semantic relation category and it represents that the causer imposess a force on the cause, and therefore engenders certain result at the same time.
[ترجمه گوگل]علت در مقوله رابطه معنایی است و بیانگر این است که عامل نیرویی را بر علت تحمیل می کند و در نتیجه نتیجه خاصی را در همان زمان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]causative در مقوله روابط معنایی است و بیانگر این است که the یک نیرو بر روی علت ایجاد می کند و بنابراین نتیجه خاصی را در عین حال بوجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The causative mechanisms of dental diseases are researched in this paper.
[ترجمه گوگل]مکانیسم های ایجاد کننده بیماری های دندانی در این مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مکانیسم های علت بیماری های دندانی مورد تحقیق قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Through producing toxins or high biomass, the HAB causative species pose potent threats on the health of human-beings, mariculture industry and natural ecosystems.
[ترجمه گوگل]گونه‌های عامل HAB از طریق تولید سموم یا بیومس بالا، تهدیدات قوی برای سلامت انسان‌ها، صنعت دریانوردی و اکوسیستم‌های طبیعی ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]از طریق تولید مواد سمی یا زیست توده بزرگ، گونه های مسبب زمین لرزه، تهدیدات قوی بر سلامتی انسان، صنعت mariculture و اکو سیستم های طبیعی به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبب شونده (صفت)
causative

انگلیسی به انگلیسی

• active as a cause, effective in producing an outcome

پیشنهاد کاربران

causative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: سببی
تعریف: در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت ( valency ) یا تعداد وابسته هایش افزایش می یابد |||متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb
موثر، اثر گذار
ایجاد کننده
عامل
مسبب
باعث شونده
به وجود آورنده
باعثِ
انگیزگی، انگیزشی
انگیزشی

بپرس