champ

/ˈt͡ʃæmp//t͡ʃæmp/

معنی: میدان جنگ، قهرمان، نشخوار، عمل جویدن، بیابان، مخفف قهرمان، جویدن، نشخوار کردن، با صدا جویدن
معانی دیگر: (به شدت و با صدا) جویدن، سخت خاییدن، خایش، (عامیانه) قهرمان (مخفف: champion)، عمل جویدن اسب، مخفف champion، مزرعه

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: champs, chomps, champing, chomping, champed, chomped
(1) تعریف: to bite down on impatiently; grind against with the teeth.
مشابه: crunch

(2) تعریف: to chew loudly and vigorously.
مشابه: crunch
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: champ at the bit
• : تعریف: to make vigorous biting and chewing movements.
مشابه: crunch
اسم ( noun )
مشتقات: champer (n.)
• : تعریف: the act of champing.
مشابه: crunch
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a champion.
مشابه: champion

جمله های نمونه

1. The champ eked out another win.
[ترجمه گوگل]قهرمان یک برد دیگر به دست آورد
[ترجمه ترگمان] قهرمان تبدیل به یه برنده دیگه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The former world heavyweight champ was supposed to write a book documenting his prison experiences but clearly finds fiction more enjoyable.
[ترجمه گوگل]قهرمان اسبق سنگین وزن جهان قرار بود کتابی بنویسد که تجربیات خود در زندان را مستند کند، اما به وضوح داستان های تخیلی را لذت بخش تر می داند
[ترجمه ترگمان]قهرمان سنگین وزن جهان قرار بود کتابی را مستند کند که تجربیات او را مستند می کرد، اما به وضوح داستانی لذت بخش تر پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But ex-light welterweight champ Terry is worried about his brother's children.
[ترجمه گوگل]اما قهرمان سابق سبک وزن تری، نگران فرزندان برادرش است
[ترجمه ترگمان]اما قهرمان سبک welterweight، (تری)در مورد بچه برادرش نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trials bike champ, Steve put on a display to show what can be achieved.
[ترجمه گوگل]قهرمان دوچرخه آزمایشی، استیو نمایشگری را برای نشان دادن آنچه می توان به دست آورد، قرار داد
[ترجمه ترگمان]استیو بر روی یک صفحه نمایش ظاهر شد تا نشان دهد چه چیزی می تواند به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Meanwhile the owners or their descendants champ impatiently to recover and lovingly restore what is left of the family heritage.
[ترجمه گوگل]در همین حال، صاحبان یا فرزندان آنها بی صبرانه برای بازیابی و بازیابی عاشقانه آنچه از میراث خانواده باقی مانده است، می جنگند
[ترجمه ترگمان]در این میان صاحبان یا نوادگان آن ها با بی صبری هر چه بیشتر آنچه از میراث خانوادگی باقی مانده است را احیا و احیا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The champ took a dive, hit the deck, and split wide Open.
[ترجمه گوگل]قهرمان شیرجه زد، به عرشه برخورد کرد و از هم جدا شد
[ترجمه ترگمان]قهرمان شیرجه زد، به عرشه زد و باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Twigg, the reigning world champ in pursuit, should strike gold again.
[ترجمه گوگل]توئیگ، قهرمان جهان در تعقیب، باید دوباره طلا بگیرد
[ترجمه ترگمان]Twigg، بزرگ ترین قهرمان مسابقه در تعقیب، باید دوباره طلا بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From literal chump to deserving champ.
[ترجمه گوگل]از قهرمان واقعی تا قهرمان شایسته
[ترجمه ترگمان] که به معنای واقعی برای قهرمان بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The four - time Iditarod Champ died after a long battle with leukemia.
[ترجمه گوگل]قهرمان چهار دوره ایدیتارود پس از یک مبارزه طولانی با سرطان خون درگذشت
[ترجمه ترگمان]The Iditarod با این چهار بار پس از یک نبرد طولانی با سرطان خون کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's some great drivers in Champ Car, there's some great drivers in IRL.
[ترجمه گوگل]چند راننده عالی در Champ Car وجود دارد، چند راننده بزرگ در IRL وجود دارد
[ترجمه ترگمان]some زیادی در Champ وجود دارد، یک راننده بزرگ در IRL هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The champ has made hay of every opponent he has faced.
[ترجمه گوگل]قهرمان از هر حریفی که با آن روبرو شده است یونجه ساخته است
[ترجمه ترگمان]قهرمان از هر حریف که با آن مواجه است، یونجه درآورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Children played in sub - zero temperatures at Champ de Mars in Paris.
[ترجمه گوگل]کودکان در دمای زیر صفر در Champ de Mars در پاریس بازی کردند
[ترجمه ترگمان]کودکان در دماهای زیر صفر در Champ de در پاریس بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Roxanne: Hey, Miguel! Nice job, champ. How many records did you break?
[ترجمه گوگل]رکسان: هی، میگل! کار خوبیه قهرمان چند رکورد زدی؟
[ترجمه ترگمان]! \"سلام\" میگوئل کارت خوب بود، قهرمان چند تا فایل از بین بردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The champ obviously hurt his hand on Rocky's hip!
[ترجمه گوگل]قهرمان آشکارا دستش روی لگن راکی ​​صدمه دیده است!
[ترجمه ترگمان] اون قهرمان، مشخصا دستش رو به باسن \"راکی\" صدمه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میدان جنگ (اسم)
battlefield, battleground, champ, champaign

قهرمان (اسم)
champion, hero, champ, knight, victor, world beater

نشخوار (اسم)
champ, rumination, quid, cud, chew

عمل جویدن (اسم)
champ

بیابان (اسم)
desert, champ, wilderness, wild land

مخفف قهرمان (اسم)
champ

جویدن (فعل)
fret, champ, chew, munch, chaw, masticate

نشخوار کردن (فعل)
champ, quid, ruminate

با صدا جویدن (فعل)
champ

انگلیسی به انگلیسی

• champion, one who is the best in his field, one who wins first place
chew; bite; act in an impatient manner
if a person or an animal champs something, they eat it noisily and with enjoyment.
if you are champing at the bit, you are very eager to start or to continue doing something.
a champ is a champion; an informal use.

پیشنهاد کاربران

کوتاه شده کلمه Champion
( Shortened of CHAMPION )
Champion به معنای قهرمان یا برنده ی یک مسابقه هست
( Champ at the bit ( uk
هیجان و اشتیاق داشتن
در ( us ) بجای champ از chomp استفاده مینمایند.

بپرس