combustion chamber

/kəmˈbəstʃənˈtʃeɪmbər//kəmˈbʌstʃənˈtʃeɪmbə/

(موتورهای بنزینی و غیره) آتشخانه، محفظه ی سوخت، محفظه ی احتراق، سوختگاه، آتشدان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an engine chamber, esp. in a jet or rocket, in which fuel or a propellant is burned.

جمله های نمونه

1. Another area of expertise is the repair of combustion chambers, used in both aviation and industrial gas turbines.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از زمینه های تخصصی تعمیر اتاق های احتراق است که در توربین های گاز هوایی و صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]حوزه دیگر تخصص، تعمیر محفظه احتراق است که در هر دو توربین گاز و گاز مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those huge combustion chambers mean it's a challenge making the fuel burn efficiently.
[ترجمه گوگل]این محفظه‌های احتراق بزرگ به این معنی است که سوختن سوخت به‌طور کارآمد یک چالش است
[ترجمه ترگمان]این اتاق های احتراق بزرگ به این معنی هستند که باعث می شود سوخت به طور موثر بسوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The underside forms the combustion chamber with the top of the piston.
[ترجمه گوگل]قسمت زیرین محفظه احتراق را با قسمت بالای پیستون تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]زیر بدنه محفظه احتراق را با بالای پیستون تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The burner maintains the necessary temperature in primary combustion chamber when burning waste with low or zero heating value .
[ترجمه گوگل]مشعل دمای لازم را در محفظه احتراق اولیه در هنگام سوزاندن زباله با ارزش حرارتی کم یا صفر حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]این مشعل دمای لازم در محفظه احتراق اولیه را در هنگام سوزاندن زباله با مقدار گرمایش پایین یا صفر حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The combustion chamber is equipped with auxiliary boiler for adapting to the change of medical waste calorific value and assuring burning temperature and effect.
[ترجمه گوگل]محفظه احتراق مجهز به دیگ کمکی برای تطبیق با تغییر ارزش حرارتی زباله های پزشکی و اطمینان از درجه حرارت و اثر سوختن است
[ترجمه ترگمان]محفظه احتراق مجهز به دیگ کمکی برای تطبیق با تغییر مقدار پسماند پزشکی و اطمینان از گرما و اثر سوختگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The remainder of the air-fuel charge in the combustion chamber can consist solely of fresh and residual gases, without unburned fuel.
[ترجمه گوگل]باقیمانده شارژ هوا-سوخت در محفظه احتراق می تواند تنها از گازهای تازه و باقیمانده، بدون سوخت نسوخته تشکیل شده باشد
[ترجمه ترگمان]باقیمانده بار هوا - سوخت در محفظه احتراق می تواند تنها شامل گازهای تازه و باقی مانده، بدون سوخت unburned باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The uniquely designed combustion chamber, enlarged cylinder working capacity, and excellent fuel consumption rate have contributed to a larger power output of GM series compared with OHV motors .
[ترجمه گوگل]طراحی منحصر به فرد محفظه احتراق، ظرفیت کار سیلندر بزرگ شده، و میزان مصرف سوخت عالی به خروجی توان بیشتر سری GM در مقایسه با موتورهای OHV کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]محفظه احتراق طراحی منحصر به فرد، ظرفیت کار سیلندر را افزایش داده و نرخ مصرف سوخت عالی در مقایسه با موتورهای OHV، به بازده انرژی بیشتری در سری های جنرال موتورز کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A combustion chamber and its igniters, injectors, and other related apparatus in jet engine or turbine.
[ترجمه گوگل]محفظه احتراق و جرقه زن ها، انژکتورها و سایر دستگاه های مرتبط آن در موتور جت یا توربین
[ترجمه ترگمان]محفظه احتراق و igniters، injectors و سایر وسایل مرتبط در موتور جت یا توربین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The geometry of the combustion chamber and the atomisation of the fuel play a decisive role here.
[ترجمه گوگل]هندسه محفظه احتراق و اتمی شدن سوخت در اینجا نقش تعیین کننده ای دارند
[ترجمه ترگمان]هندسه محفظه احتراق و the سوخت در اینجا نقش تعیین کننده ای در این زمینه ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Combustion chamber, exhauster, chimney on production workshop, safe environmental protection, external does not affect the workshop health.
[ترجمه گوگل]محفظه احتراق، اگزوز، دودکش در کارگاه تولید، حفاظت از محیط زیست ایمن، خارجی بر سلامت کارگاه تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]روشن بودن محفظه احتراق، دودکش، دودکش، کارگاه تولید، حفاظت ایمن از محیط زیست، خارجی تاثیری بر سلامت کارگاه نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The supersonic combustion chamber inlet is a 2 D convergent - divergent nozzle.
[ترجمه گوگل]ورودی محفظه احتراق مافوق صوت یک نازل 2 بعدی همگرا - واگرا است
[ترجمه ترگمان]ورودی محفظه احتراق مافوق صوت یک نازل دو بعدی همگرا - همگرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The effect of combustion chamber shape on the mixing process of an impinging gas jet is studied.
[ترجمه گوگل]اثر شکل محفظه احتراق بر فرآیند اختلاط یک جت گاز برخوردی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تاثیر شکل محفظه احتراق بر فرآیند اختلاط یک جت گازی برخوردی بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The condensed phase particle size distribution affects the combustion chamber and nozzle efficiency of solid rocket motors to some extent.
[ترجمه گوگل]توزیع اندازه ذرات فاز متراکم تا حدی بر روی محفظه احتراق و راندمان نازل موتورهای موشک جامد تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]توزیع اندازه ذرات فاز متراکم بر محفظه احتراق و بازدهی نازل موتور راکت جامد تا حدودی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Usually a gas cooler is used between the combustion chamber and hydrator.
[ترجمه گوگل]معمولاً از کولر گازی بین محفظه احتراق و هیدراتور استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا یک کولر گازی بین محفظه احتراق و محفظه احتراق استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Using a ball end mill to form part of the combustion chamber.
[ترجمه گوگل]استفاده از آسیاب انتهایی گلوله ای برای تشکیل بخشی از محفظه احتراق
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک آسیاب بادی برای تشکیل بخشی از محفظه احتراق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] محفظه احتراق، محوطه احتراق
[پلیمر] محفظه احتراق

انگلیسی به انگلیسی

• chamber within an engine in which ignition of fuel takes place

پیشنهاد کاربران

combustion chamber ( هوافضا )
واژه مصوب: محفظۀ احتراق 1
تعریف: اتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوب جت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ می دهد |||متـ . محفظۀ احتراق موشک rocket chamber

بپرس