commutate


(برق) جریان متناوب را به جریان مستقیم تبدیل کردن، دگرسوی کردن، دربرق هدایت وتغییر یک یا چند جریان برای ایجادجریان مداوم

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: commutates, commutating, commutated
• : تعریف: to reverse the direction of (alternating current) to create direct current.

جمله های نمونه

1. Secondly, in order to make the motor commutate exactly, a fuzzy neural network is used- to estimate the rotor position.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، برای اینکه موتور دقیقاً جابجا شود، از یک شبکه عصبی فازی برای تخمین موقعیت روتور استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دوم، برای اینکه موتور به طور دقیق حرکت کند، یک شبکه عصبی فازی برای تخمین موقعیت روتور استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The electric-hydraulic commutate valves apply module structure: composed of electromagnetic precursor valve and main control valve.
[ترجمه گوگل]شیرهای کموتات الکتریکی-هیدرولیک ساختار ماژول را اعمال می کنند: متشکل از شیر پیشرو الکترومغناطیسی و شیر کنترل اصلی
[ترجمه ترگمان]شیره ای تخلیه الکتریکی - هیدرولیکی از ساختار ماژول استفاده می کنند: از شیر پری کورسور electromagnetic و شیر کنترل اصلی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the output rectifier diodes can commutate naturally, avoiding voltage oscillation and voltage spike caused by the reverse flow of primary current.
[ترجمه گوگل]و دیودهای یکسو کننده خروجی می توانند به طور طبیعی تغییر کنند و از نوسانات ولتاژ و افزایش ولتاژ ناشی از جریان معکوس جریان اولیه جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]و دیودهای یکسو کننده خروجی می توانند به طور طبیعی، از نوسان ولتاژ و افزایش ولتاژ ناشی از جریان معکوس جریان اولیه استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. FHD series of electric-hydraulic control commutate valves, company-developed, apply electromagnetic hydraulic control technique, to be operated automatically.
[ترجمه گوگل]سری FHD سوپاپ های کنترل الکتریکی-هیدرولیک، توسعه یافته توسط شرکت، از تکنیک کنترل هیدرولیک الکترومغناطیسی استفاده می کند تا به طور خودکار عمل کند
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از شیره ای کنترل جریان الکتریکی - هیدرولیک، شرکت - توسعه یافته، به کار برده شده، تکنیک کنترل هیدرولیکی الکترومغناطیسی را بکار می گیرند، تا به طور خودکار عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Change the electric circuit of transducer generally from commutate, the middle direct current link, go against to change and control 4 part constitute.
[ترجمه گوگل]تغییر مدار الکتریکی مبدل به طور کلی از کموت، لینک جریان مستقیم میانی، در مقابل تغییر و کنترل 4 قسمت را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر مدار الکتریکی مبدل به طور کلی از commutate، پیوند جریان مستقیم میانی، مخالف تغییر و کنترل ۴ قسمت تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If in the circle has two triangles, indicated that can commutate.
[ترجمه گوگل]اگر در دایره دو مثلث، نشان داد که می تواند جابجایی
[ترجمه ترگمان]اگر در این دایره دو مثلث وجود داشته باشد، نشان می دهد که می تواند commutate باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Usage: suitable for air tight seal welding machine for sound filter, microwave device, transistor, commutate tube, controllable silicon and sensor etc.
[ترجمه گوگل]استفاده: مناسب برای دستگاه جوش مهر و موم هوا برای فیلتر صدا، دستگاه مایکروویو، ترانزیستور، لوله جابجایی، سیلیکون و سنسور قابل کنترل و غیره
[ترجمه ترگمان]کاربرد: مناسب برای ماشین جوشکاری آب بندی محکم برای فیلتر صدا، دستگاه مایکروویو، ترانزیستور، لوله commutate، سیلیکون قابل کنترل، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The course describe "power electronic converter and its control system", and instruct the control system of the SCR commutate circuit, passive inverter and its circuit.
[ترجمه گوگل]این دوره "مبدل الکترونیکی قدرت و سیستم کنترل آن" را توضیح می دهد و سیستم کنترل مدار کموتات SCR، اینورتر غیرفعال و مدار آن را آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان]این دوره \"مبدل الکترونیک قدرت و سیستم کنترل آن\" را توصیف می کند و سیستم کنترل مدار مدار SCR، اینورتر منفعل و مدار آن را به سیستم کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Furthermore, reverse recovery losses of main diodes are minimized, and auxiliary switches commutate at zero current.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تلفات بازیابی معکوس دیودهای اصلی به حداقل می رسد و سوئیچ های کمکی در جریان صفر جابجا می شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اتلاف تصحیح معکوس دیودهای اصلی به حداقل می رسد و سوئیچ های کمکی در جریان صفر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper uses "virtual neutral point method" to measure the "zero crossing", then the soft deal "zero crossing" to get the six key position to commutate.
[ترجمه گوگل]این مقاله از "روش نقطه خنثی مجازی" برای اندازه گیری "تقاطع صفر" و سپس از معامله نرم "تقاطع صفر" برای بدست آوردن موقعیت شش کلیدی برای جابجایی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله از \"روش نقطه خنثی مجازی\" برای اندازه گیری \"عبور صفر\" استفاده می کند، سپس \"تقاطع\" صفر \" برای رسیدن به شش موقعیت کلیدی به commutate استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to drive a high impedance load such as HPM sources, it is necessary to commutate FCG's long pulse width, high-current and low voltage pulse to a short pulse with high voltage.
[ترجمه گوگل]برای هدایت یک بار امپدانس بالا مانند منابع HPM، لازم است که عرض پالس طولانی، پالس جریان بالا و ولتاژ پایین FCG به یک پالس کوتاه با ولتاژ بالا تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]به منظور راه اندازی بار امپدانس بالا مانند منابع HPM، لازم است که عرض پالس بسیار بالا، پالس ولتاژ بالا و پایین به یک پالس کوتاه با ولتاژ بالا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تعویض پذیر، جابجا پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• reverse the direction of an electrical current

پیشنهاد کاربران

بازرگانی ) دگرسان ساز کردن روش یا نوع پرداخت ، جابجا پذیر کردن، تبدیل پذیر کردن، ( حقوق ) تخفیف پذیر کردن، قابل باز خرید

بپرس