concentrating

جمله های نمونه

1. The company is selling off some sites and concentrating on cutting debts.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال فروش برخی از سایت ها و تمرکز بر کاهش بدهی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت برخی از سایت ها را می فروخت و روی کاهش بدهی ها متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has been concentrating on her career.
[ترجمه گوگل]او روی حرفه خود تمرکز کرده است
[ترجمه ترگمان] اون داره به کارش تمرکز می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was sitting at her desk concentrating hard.
[ترجمه گوگل]پشت میزش نشسته بود و به شدت تمرکز می کرد
[ترجمه ترگمان]او روی میزش نشسته بود و سخت تمرکز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Tories are concentrating their campaign in the key marginal constituencies.
[ترجمه گوگل]محافظه‌کاران کمپین خود را در حوزه‌های حاشیه‌ای کلیدی متمرکز کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]توری ها مبارزات خود را در حوزه های کلیدی حاشیه ای متمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was concentrating on her book and his voice startled her.
[ترجمه گوگل]روی کتابش تمرکز کرده بود و صدایش او را مبهوت کرد
[ترجمه ترگمان]او روی کتاب تمرکز کرده بود و صدایش او را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many firms are concentrating on increasing their markets overseas.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها بر افزایش بازارهای خود در خارج از کشور متمرکز هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها بر افزایش بازارهای خود در خارج از کشور تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Troops are concentrating south of the river.
[ترجمه گوگل]نیروها در جنوب رودخانه متمرکز شده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در جنوب این رودخانه متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is now concentrating on a career as a fashion designer.
[ترجمه گوگل]او اکنون روی حرفه ای به عنوان یک طراح مد متمرکز است
[ترجمه ترگمان]او اکنون بر روی شغلی به عنوان طراح مد تمرکز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The opposition gained support by concentrating on bread-and-butter matters.
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون با تمرکز بر مسائل نان و کره مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مخالفان از تمرکز بر امور نان و کره حمایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government went back to fundamentals, concentrating on avoiding food shortages.
[ترجمه گوگل]دولت به اصول اولیه بازگشت و بر جلوگیری از کمبود مواد غذایی تمرکز کرد
[ترجمه ترگمان]دولت به اصول اولیه بازگشت و بر اجتناب از کمبود مواد غذایی تمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company is concentrating on developing new products.
[ترجمه گوگل]این شرکت بر روی توسعه محصولات جدید متمرکز است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال تمرکز بر روی توسعه محصولات جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He skirted the hardest issues, concentrating on areas of possible agreement.
[ترجمه گوگل]او سخت‌ترین مسائل را کنار گذاشت و بر زمینه‌های توافق احتمالی تمرکز کرد
[ترجمه ترگمان]او از سخت ترین مسائل گذشت و بر روی زمینه های توافق احتمالی تمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm concentrating my efforts on writing my autobiography.
[ترجمه گوگل]من تلاشم را روی نوشتن زندگی نامه ام متمرکز می کنم
[ترجمه ترگمان]تمرکزم را روی نوشتن شرح حال خود متمرکز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She maintained a cold neutrality, concentrating on what was, blocking out what might be.
[ترجمه گوگل]او بی‌طرفی سردی را حفظ کرد، بر آنچه بود تمرکز کرد، مانع از آنچه ممکن بود باشد
[ترجمه ترگمان]او یک بیطرفی سرد را حفظ کرد و بر آنچه بود تمرکز کرد و آنچه را که ممکن بود اتفاق بیفتد متمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was concentrating on her appearance, adding the finishing touches before setting out on yet another shopping expedition.
[ترجمه گوگل]او روی ظاهر خود تمرکز می کرد و قبل از شروع یک سفر خرید دیگر، کارهای نهایی را اضافه می کرد
[ترجمه ترگمان]او روی ظاهرش تمرکز کرده بود و قبل از شروع یک سفر خرید دیگر، چیزهای نهایی را اضافه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• focusing, centralizing

پیشنهاد کاربران

متمرکز کردن
تمرکز بر
توجه بر
تمرکز، متمرکزسازی، تغلیظ، با تمرکز بر

بپرس