1. incendiary bombs caused a conflagration in the city
بمب های آتشزا شهر را دستخوش آتش سوزی گسترده ای کرد.
2. A conflagration in 1947 reduced 90 percent of the houses to ashes.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در سال 1947 90 درصد خانه ها را به خاکستر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در سال ۱۹۴۷، ۹۰ درصد خانه ها را به خاکستر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bertha vividly remembers the conflagration that consumed her childhood home.
[ترجمه گوگل]برتا آتش سوزی را که خانه دوران کودکی اش را فرا گرفت، به خوبی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]بر تا خاطره آتش سوزی خانه دوران کود کیش را به روشنی به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The conflagration necessitated new carpeting on that level and new upholstery in the dress circle and balcony areas.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی نیاز به فرش جدید در آن سطح و اثاثه یا لوازم داخلی جدید در دایره لباس و مناطق بالکن داشت
[ترجمه ترگمان]این آتش سوزی مستلزم فرش جدید در این سطح و لوازم داخلی جدید در محوطه لباس و محوطه بالکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A tiny spark for a vast conflagration.
[ترجمه گوگل]یک جرقه کوچک برای یک آتش سوزی گسترده
[ترجمه ترگمان]یک جرقه کوچک برای آتش سوزی بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The woman is besieged by conflagration the barbecue has been forcedly very tragic in the balcony.
[ترجمه گوگل]زن در محاصره آتش سوزی کباب شده است به زور بسیار غم انگیز در بالکن
[ترجمه ترگمان]این زن که آتش کباب را محاصره کرده، در بالکن بسیار غم انگیز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fire brigade soon got the conflagration under control.
[ترجمه گوگل]آتش نشانی به زودی آتش را مهار کرد
[ترجمه ترگمان]تیپ آتش به زودی شعله های حریق را در اختیار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The light of that conflagration will fade away.
[ترجمه گوگل]نور آن آتش سوزی محو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]روشنائی این حریق محو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Many people were burnt alive in the conflagration that happened in a multi - storeyed building.
[ترجمه گوگل]در آتش سوزی که در یک ساختمان چند طبقه رخ داد، بسیاری از مردم زنده زنده در آتش سوختند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در آتش سوزی که در یک ساختمان چند storeyed رخ داد، زنده سوختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Competitors quickly tried to douse another conflagration of iPhone hype.
[ترجمه گوگل]رقبا به سرعت سعی کردند آتش سوزی دیگری از تبلیغات آیفون را خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]رقابت کنندگان به سرعت تلاش کردند تا یک آتش سوزی دیگر از اعتیاد به آیفون را خاموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Towards evening the conflagration was got under.
[ترجمه گوگل]نزدیک غروب آتش زیر پا گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]نزدیک غروب حریق به زیر آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They may succeed in turning a little local difficulty into a full-blown regional conflagration.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است در تبدیل یک مشکل محلی به یک آتش سوزی تمام عیار منطقه ای موفق شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است موفق به تبدیل یک مشکل کوچک محلی به یک آتش سوزی کامل منطقه ای شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Any good ante-bellum history will detail the stupidities that led to this utterly needless conflagration.
[ترجمه گوگل]هر گونه تاریخچه پیش از حمله خوب، حماقت هایی را که منجر به این آتش سوزی کاملاً بیهوده شده است، شرح خواهد داد
[ترجمه ترگمان]هر نوع داستان ante خوب، stupidities را به تفصیل شرح خواهد داد که منجر به این آتش سوزی کاملا غیر ضروری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In Charleston, the surrender had been anticipated since the conflagration started.
[ترجمه گوگل]در چارلستون، تسلیم شدن از زمان شروع آتش سوزی پیش بینی شده بود
[ترجمه ترگمان]در چارلزتون، از زمان آغاز آتش سوزی پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید