contrite

/kənˈtraɪt//kənˈtraɪt/

معنی: پشیمان، توبه کار، از روی توبه و پشیمانی
معانی دیگر: نادم، منفعل، وابسته به پشیمانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: contritely (adv.), contriteness (n.)
(1) تعریف: feeling deep guilt for one's wrongdoing or shortcoming and desiring to make amends for it; remorseful; repentant.
مترادف: compunctious, guilty, penitent, remorseful, repentant
مشابه: mortified, regretful, rueful, sorry

- He was contrite when he returned, and he begged for her forgiveness.
[ترجمه گوگل] وقتی برگشت پشیمان شد و از او طلب بخشش کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی برگشت پشیمان شد و از او پوزش خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: resulting from or expressing remorse.
مترادف: remorseful, repentant
مشابه: apologetic, rueful

- a contrite apology
[ترجمه گوگل] یک عذرخواهی پشیمانانه
[ترجمه ترگمان] عذرخواهی پشیمان و توبه کار،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. contrite sighs
آه های حاکی از پشیمانی

2. he seemed very contrite
او خیلی پشیمان به نظر می آمد.

3. She was contrite the morning after her angry outburst.
[ترجمه گوگل]صبح بعد از طغیان عصبانیتش پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح، پس از فوران خشم، پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He looked so contrite that for a moment she nearly believed he really was sorry about what he had said.
[ترجمه گوگل]به قدری پشیمان به نظر می رسید که برای لحظه ای تقریباً باور کرد که واقعاً از آنچه گفته بود پشیمان است
[ترجمه ترگمان]چنان پشیمان به نظر می رسید که برای یک لحظه نزدیک بود باور کند که واقعا از حرفی که زده پشیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another kid might be contrite or repentant or maybe subdued.
[ترجمه گوگل]بچه دیگری ممکن است پشیمان یا پشیمان باشد یا ممکن است مطیع باشد
[ترجمه ترگمان]یک بچه دیگر ممکن است پشیمان یا پشیمان باشد یا شاید آرام باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mercy should be shown to the contrite, but the community needed to be reassured that the contrition was genuine.
[ترجمه گوگل]باید نسبت به افراد پشیمان رحم کرد، اما جامعه باید اطمینان حاصل می کرد که پشیمانی واقعی است
[ترجمه ترگمان]عفو باید به صورت پشیمان نشان داده شود، اما جامعه باید مطمئن شود که توبه واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her expression was contrite.
[ترجمه گوگل]قیافه اش پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Barry Stewart, defending, said Siddle was contrite and ashamed at what he had done.
[ترجمه گوگل]بری استوارت در دفاع گفت که سیدل از کاری که انجام داده بود پشیمان و شرمنده بود
[ترجمه ترگمان]بری استوارت، که از دفاع کردن، دفاع می کرد، پشیمان بود و از کاری که کرده بود شرمنده و پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was not contrite or sorry or any of the things she should have been.
[ترجمه گوگل]او پشیمان یا پشیمان یا هیچ یک از چیزهایی که باید می بود نبود
[ترجمه ترگمان]پشیمان یا متاسف نبود، یا از چیزهایی که می بایست باشد پشیمان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are chagrined, we are contrite and we are genuinely grateful to you for correcting us.
[ترجمه گوگل]ما ناراحتیم، پشیمانیم و واقعاً از شما سپاسگزاریم که ما را اصلاح کردید
[ترجمه ترگمان]ما متاسفیم، ما پشیمان هستیم و ما واقعا از شما برای اصلاح کردن ما سپاسگزاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her tone was contrite and I thought Puddy was going to get all choked up.
[ترجمه گوگل]لحن او پشیمان بود و من فکر می کردم پودی همه چیز را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]صدایش پشیمان بود و من فکر می کردم که همه چیز دارد خفه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I tried to look contrite.
[ترجمه گوگل]سعی کردم پشیمان به نظر برسم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم پشیمان به نظر برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A few days later, I received a contrite telephone call from the store, saying there had been a mistake.
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، یک تماس تلفنی پشیمانانه از فروشگاه دریافت کردم که می گفت اشتباهی رخ داده است
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، یک تلفن پشیمان و پشیمان را از مغازه دریافت کردم و گفتم که اشتباهی رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Contrite, she backed off, collecting a change of clothes from her bag.
[ترجمه گوگل]پشیمان شد و از کیفش یک لباس عوض کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس هایش را از کیفش بیرون می کشید، عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The look she gave Anna was guilty and contrite.
[ترجمه گوگل]نگاهی که به آنا کرد گناهکار و پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]نگاهی که به آنا انداخت گناهکار و پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشیمان (صفت)
sorry, contrite, regretful, remorseful, penitent

توبه کار (صفت)
contrite, penitent

از روی توبه و پشیمانی (صفت)
contrite

انگلیسی به انگلیسی

• regretful, penitent, remorseful
if you are contrite, you are ashamed and apologetic because you have done something wrong; a formal word.

پیشنهاد کاربران

احساس گناه و تاسف از کار بدی که انجام داده اید، ندامت ، پشیمانی، عذاب وجدان داشتن
= ( formal ) – feeling guilty and sorry for something bad that you have done
For example:
She felt suddenly contrite, and apologized.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : contrition
صفت ( adjective ) : contrite
قید ( adverb ) : contritely
feeling or expressing remorse at the recognition that one has done wrong
صفت، رسمی
احساس ندامت و پشیمانی
a contrite tone
a contrite apology/expression
Synonyms;
remorseful/ formal
rueful /literary
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/contrite
نادم
feeling or expressing pain or sorrow for sins or offenses
After reporting the alleged fraud, he received a refund from Amazon and a contrite note from the seller
احساس عذاب وجدان
حاکی از پشیمانی
از روی ندامت
منفعلانه

بپرس