countertop

جمله های نمونه

1. The fries, made through a counter-top machine, can then be deep-fried before serving.
[ترجمه گوگل]سیب‌زمینی‌های سرخ شده را که از طریق دستگاه پیش‌خوان درست می‌کنند، می‌توانند قبل از سرو سرخ شوند
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ کرده، که از طریق یک ماشین با کیفیت بالا ایجاد می شود، قبل از خدمت می تواند عمیق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cracked tile spoiled the look of the countertop.
[ترجمه رحمت رحمت اله پور] کاشی ترک خوروه جلوه بدی به آشپزخانه می داد.
|
[ترجمه گوگل]کاشی ترک خورده ظاهر میز را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]کاشی ترک خورده نگاه of را خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A nuisance to be squashed on a countertop or squirted with pesticide.
[ترجمه گوگل]مزاحمتی که باید روی میز کوبیده شود یا با آفت کش پاشیده شود
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه با سم پاشی یا squirted به جریان بیفتند، آزار و آزار دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Keep kitchen countertops and other surfaces disinfected.
[ترجمه گوگل]میزهای آشپزخانه و سایر سطوح را ضد عفونی کنید
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه و دیگر سطوح را ضد عفونی نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new system uses bulky counter-top computer terminals, installed in a selection of shops, to monitor record sales.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید از پایانه‌های رایانه‌ای روی صفحه بزرگ، نصب شده در مجموعه‌ای از مغازه‌ها، برای نظارت بر فروش رکورد استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم جدید از پایانه های کامپیوتری بالایی استفاده می کند که در تعدادی از فروشگاه ها نصب شده است تا بر فروش رکورد نظارت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Paperwork spreads over every desk and countertop, covers every clipboard, fills dozens of manila folders.
[ترجمه گوگل]کارهای کاغذی روی هر میز و کانتر پخش می شود، هر کلیپ بورد را می پوشاند، ده ها پوشه مانیلایی را پر می کند
[ترجمه ترگمان]Paperwork روی هر میز و countertop پخش می شود، هر clipboard را پوشش می دهد، و ده ها پوشه مانیل را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Countertop. Cabinet length and depth can be specified.
[ترجمه گوگل]کانتر طول و عمق کابینت را می توان مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]Countertop طول و عمق کابینه را می توان تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Did Junior decide to decorate your countertop with a permanent marker?
[ترجمه گوگل]آیا جونیور تصمیم گرفت میز شما را با یک نشانگر دائمی تزئین کند؟
[ترجمه ترگمان]جونیور تصمیم گرفت که countertop رو با ماژیک دائمی تزئین کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The countertop in the kitchen has a lovely polish.
[ترجمه گوگل]میز آشپزخانه دارای یک جلا دهنده دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]countertop در آشپزخانه جلای زیبایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Couldn't you just get a new stove and countertop and call it quits?
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانید فقط یک اجاق گاز و کانتر جدید تهیه کنید و آن را خاموش کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی یک بخاری جدید به من بدهی و آن را تسلیم کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Men sit silently at the bar, pulling on Buds, shoveling quarters into the video poker machines set in the countertops.
[ترجمه گوگل]مردان بی‌صدا در بار می‌نشینند، بادز را می‌کشند، در دستگاه‌های پوکر ویدیویی که روی میز قرار دارند، بیل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مردها خاموش در بار می نشینند و on را کنار می زنند، quarters را در حالی که ماشین های پوکر بازی می کنند به دست می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A rolling kitchen cart is the next best thing to adding cabinets and countertop space.
[ترجمه گوگل]گاری آشپزخانه رول بهترین چیز بعدی برای افزودن کابینت و فضای میز است
[ترجمه ترگمان]یک گاری آشپزخانه چرخان بهترین چیز برای اضافه کردن کابینت و فضای خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Built - in refuse compactor that fits under a 600 mm deep countertop.
[ترجمه گوگل]فشرده ساز داخلی زباله که در زیر یک کانتر با عمق 600 میلی متر قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]ساخته شده - در امتناع از compactor که با عمق ۶۰۰ میلی متر عمق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Approaching 20sqm, the kitchen with breakfast nook just upgraded with new wooden tile floor, granite countertop, sink, faucet and Siemens gas stove.
[ترجمه گوگل]نزدیک به 20 متر مربع، آشپزخانه با گوشه صبحانه تازه با کف کاشی چوبی جدید، میز گرانیتی، سینک، شیر آب و اجاق گاز زیمنس ارتقا یافته است
[ترجمه ترگمان]نزدیک شدن به ساعت ۲۰ sqm، آشپزخانه با زاویه صبحانه تازه با کف چوبی جدید، گرانیت countertop، سینک، شیر آب و زیمنس تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They also had set up a treadmill in a precarious place: on the edge of a countertop overlooking an open tank of flesh-eating fish.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک تردمیل را در مکانی ناامن برپا کرده بودند: در لبه یک کانتر که مشرف به مخزن باز ماهی های گوشتخوار بود
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین تردمیل را در یک مکان پرمخاطره قرار داده بودند: در لبه یک countertop مشرف به یک مخزن باز از ماهی که گوشت می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• surface in a kitchen that is used for preparing food and storing small appliances (coffee maker, etc.)

پیشنهاد کاربران

Worktop
سنگ اوپن آشپزخانه
میز آشپزخانه
پیشخوان آشپزخانه
صفحه کابینت
سنگ کابینت آشپزخانه
کانتر آشپزخانه

بپرس