cumin

/ˈkʌmən//ˈkʌmɪn/

معنی: زیره، زیره سبز
معانی دیگر: (گیاه شناسی - از ریشه ی عبری یا عربی) زیره ی سبز (cuminum cyminum از خانواده ی umbel)، دانه ی معطر این گیاه که جزو ادویه است (cummin هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a plant of the umbel family that bears pink or white flowers.

(2) تعریف: the aromatic fruit or seeds of this plant, used in food and medicine.

جمله های نمونه

1. Add one tsp each of ground cumin and ground coriander.
[ترجمه گوگل]زیره و گشنیز آسیاب شده را به هر کدام یک قاشق چایخوری اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چایخوری زیره سبز و گشنیز را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Combine the garlic, salt, oregano, cumin, pepper and fruit juices.
[ترجمه گوگل]سیر، نمک، پونه کوهی، زیره، فلفل و آب میوه را با هم ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]سیر، نمک، پونه کوهی، زیره سبز، فلفل و آب میوه را ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mix the yogurt, coriander, cumin, turmeric, paprika, ginger, garlic salt and chilli powder.
[ترجمه گوگل]ماست، گشنیز، زیره، زردچوبه، پاپریکا، زنجبیل، نمک سیر و پودر فلفل را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]ماست، گشنیز، زیره سبز، زرد چوبه، زنجبیل، زنجبیل، پودر سیر و پودر فلفل قرمز را مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stir in the salt to taste, cumin seeds and coriander leaves.
[ترجمه گوگل]نمک را به مزه، دانه های زیره و برگ گشنیز را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]نمک را بریزید و نمک و زیره سبز و برگ های گشنیز را بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fry the onions, garlic, chilli, ginger, coriander, cumin and turmeric in the oil.
[ترجمه گوگل]پیاز، سیر، فلفل، زنجبیل، گشنیز، زیره و زردچوبه را در روغن سرخ کنید
[ترجمه ترگمان]پیاز، سیر، فلفل، زنجبیل، زیره سبز و زرد چوبه را در روغن سرخ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Add wine, vinegar, peppercorns, and whole cumin and coriander seed, and reduce over medium-high heat to a glaze.
[ترجمه گوگل]شراب، سرکه، دانه فلفل و زیره کامل و دانه گشنیز را اضافه کنید و روی حرارت متوسط ​​رو به بالا کم کنید تا لعاب شود
[ترجمه ترگمان]سرکه، سرکه، peppercorns و کل زیره سبز و دانه گشنیز را اضافه کرده و از حرارت متوسط تا بالا به چپ کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I added ginger and cumin to give the rice a spicy flavour.
[ترجمه گوگل]زنجبیل و زیره را اضافه کردم تا طعمی تند به برنج بدهد
[ترجمه ترگمان]زنجبیل و زیره سبز را برای دادن طعم تند به برنج اضافه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cumin makes the significant point that employers appoint school leavers to posts before examination results are known in any case.
[ترجمه گوگل]زیره این نکته قابل توجه را بیان می کند که کارفرمایان در هر صورت قبل از اینکه نتایج امتحانات مشخص شود، افراد بازمانده از مدرسه را به پست منصوب می کنند
[ترجمه ترگمان]Cumin این نکته مهم را مطرح می کند که کارفرمایان قبل از اینکه نتایج آزمایش در هر مورد مشخص شوند، مدیران مدرسه را به پست های بازرسی منصوب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Add the chilli powder, coriander, cumin, garam masala and turmeric, stirring all the time.
[ترجمه گوگل]پودر فلفل، گشنیز، زیره، گارام ماسالا و زردچوبه را اضافه کنید و همیشه هم بزنید
[ترجمه ترگمان]پودر فلفل چیلی، گشنیز، زیره سبز، garam چانا ماسالا و زرد را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stir in reserved ground cumin and coriander, reserved orange zest, and salt and pepper.
[ترجمه گوگل]زیره و گشنیز آسیاب شده، پوست پرتقال و نمک و فلفل را هم بزنید
[ترجمه ترگمان]زیره سبز ذخیره شده و گشنیز، تراشه پوست پرتقال، نمک و فلفل را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add garlic, cumin, coriander, and allspice and saute lightly until spices become aromatic.
[ترجمه گوگل]سیر، زیره، گشنیز و فلفل دلمه ای را اضافه کنید و کمی تفت دهید تا ادویه ها معطر شوند
[ترجمه ترگمان]سیر، زیره و گشنیز را اضافه کنید تا اینکه ادویه معطر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Add the cinnamon, cumin, chopped pepper, tomatoes and wine or stock.
[ترجمه گوگل]دارچین، زیره، فلفل خرد شده، گوجه فرنگی و شراب یا آب گوشت را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]دارچین، زیره سبز، فلفل خرد شده، گوجه فرنگی و یا سهام اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Combine cumin, chili powder, cardamom, cinnamon, nutmeg and cloves in large bowl.
[ترجمه گوگل]زیره، پودر چیلی، هل، دارچین، جوز هندی و میخک را در یک کاسه بزرگ با هم ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]زیره سبز، پودر فلفل چیلی، هل، دارچین، جوز و میخک در کاسه بزرگ مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Season duck with salt, pepper, and cumin.
[ترجمه گوگل]اردک را با نمک، فلفل و زیره مزه دار کنید
[ترجمه ترگمان]اردک با نمک، فلفل و زیره سبز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Add the ginger, coriander and cumin and cook for a further 5 minutes, adding a little water if necessary.
[ترجمه گوگل]زنجبیل، گشنیز و زیره را اضافه کنید و 5 دقیقه دیگر تفت دهید و در صورت لزوم کمی آب اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]زنجبیل، گشنیز و زیره سبز را برای ۵ دقیقه بیشتر اضافه کنید و در صورت نیاز کمی آب اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیره (اسم)
caraway, cumin

زیره سبز (اسم)
cumin

انگلیسی به انگلیسی

• type of plant used as a seasoning
cumin is a sweet-smelling spice used in cooking, especially indian cooking.

پیشنهاد کاربران

تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
...
[مشاهده متن کامل]

cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید

زیره سبز

بپرس