currency

/ˈkɜːrənsi//ˈkʌrənsi/

معنی: پول رایج، انتشار، رواج، پول
معانی دیگر: پول رایج (به ویژه اسکناس)، پول در گردش، شیوع، زبانزدی، گستردگی، عمومیت، روندگی، رواگ، دست به دست گشتن، جریان، گردش، (نادر) دوران رواج هرچیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: currencies
(1) تعریف: any money in circulation as a valid means of trade or exchange.
مشابه: cash, money

- Before adopting the euro, Italy used the lira as its chief unit of currency.
[ترجمه گوگل] قبل از پذیرش یورو، ایتالیا از لیر به عنوان واحد پولی اصلی خود استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان] ایتالیا پیش از پذیرش یورو، از لیر به عنوان واحد اصلی ارز استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Where can we exchange our foreign currency?
[ترجمه A] کجا میتوانیم ارز خارجی خود را منتقل کنیم؟
|
[ترجمه امین] کجا می توانیم ارزمان را تعویض کنیم؟
|
[ترجمه sakineh] کجا می توانیم ارزمان را تبدیل کنیم؟
|
[ترجمه گوگل] ارز خارجی خود را از کجا تبدیل کنیم؟
[ترجمه ترگمان] ما در کجا می توانیم ارز خارجی خود را مبادله کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: widespread acceptance.

- These old-fashioned ideas have little currency nowadays.
[ترجمه کاربر] امروزه این نظرات قدیمی مقبولیت کمی دارند .
|
[ترجمه گوگل] این ایده های قدیمی امروزه ارزش کمی دارند
[ترجمه ترگمان] این روزها ایده های قدیمی کمی ارز خارجی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. currency that can be exchanged in the open market
ارزی که در بازار آزاد قابل تسعیر است.

2. blocked currency
پول بلوک شده

3. convertible currency
پول قابل تسعیر،پول قابل تبدیل

4. fiduciary currency
پول اعتباری

5. foreign currency
اسعار خارجی،پول خارجی

6. gold currency
پول طلا

7. the currency of a social custom
رواج یک رسم اجتماعی

8. a depreciating currency
پولی که ارزش آن در حال نزول است

9. a hard currency such as the swiss frank
پول محکمی مانند فرانک سوئیس

10. to give currency to
رواج دادن

11. the rumor gained currency
شایعه زبانزد شد.

12. a rapid depreciation of currency
افت سریع در ارزش پول

13. the outflow of foreign currency from the country
خروج ارز از کشور

14. the value of our currency has sunk
ارزش پول ما خیلی کم شده است.

15. the pound is the standard unit of currency in britain
پوند واحد پول انگلستان است.

16. an economist should form an independent judgement on currency questions
یک اقتصاددان بایستی نسبت به مسایل پولی نظریات مستقلی داشته باشد.

17. western europe is going to have a single currency
اروپای غربی دارای یک پول واحد خواهد شد.

18. Communism enjoyed considerable currency in the U. S. between the World Wars.
[ترجمه گوگل]کمونیسم در بین جنگ های جهانی از ارز قابل توجهی در ایالات متحده برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]کمونیسم از ارز قابل توجهی در ایالات متحده برخوردار بود اس بین جنگ های جهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Britain converted to a decimal currency system in 197
[ترجمه گوگل]بریتانیا در سال 197 به سیستم ارز اعشاری تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به سیستم ارز decimal در ۱۹۷ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Nigeria has just devalued its currency .
[ترجمه گوگل]نیجریه به تازگی ارزش پول خود را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]نیجریه تازه ارزش پول خود را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The Central Bank intervened in the currency markets today to try to stabilize the exchange rate.
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی امروز برای تثبیت نرخ ارز در بازار ارز مداخله کرد
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی امروز در بازارهای ارز دخالت کرد تا نرخ ارز را تثبیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Currency exchange rates are always subject to variation.
[ترجمه گوگل]نرخ تبدیل ارز همیشه در معرض تغییر است
[ترجمه ترگمان]نرخ تبدیل ارز همواره تابع تغییرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Runaway inflation has depreciated the Russian currency.
[ترجمه گوگل]تورم فراری ارزش پول روسیه را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]تورم فراری واحد پول روسیه را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. You'll need some cash in local currency but you can also use your credit card.
[ترجمه S] شما به پول نقل داخلی نیاز خواهید داشت ولی همچنین می توانید از کارت اعتباری تان استفاده کنید.
|
[ترجمه گوگل]شما به مقداری پول نقد به ارز محلی نیاز دارید اما می توانید از کارت اعتباری خود نیز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما به پول نقد داخلی نیاز دارید اما می توانید از کارت اعتباری خود نیز استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The government devalued the currency to try to revive the flagging economy.
[ترجمه گوگل]دولت برای احیای اقتصاد در حال رشد، ارزش ارز را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]دولت ارزش این ارز را کاهش داد تا اقتصاد ضعیف کشور را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پول رایج (اسم)
tender, circulating money, currency

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

رواج (اسم)
prevalence, propagation, circulation, currency, vogue

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

تخصصی

[حسابداری] پول رایج
[حقوق] پول رایج، رواج، گردش، قبول عام
[نساجی] پول

انگلیسی به انگلیسی

• money; circulation; custom, prevalence
the money used in a country is referred to as its currency.
if ideas, expressions, or customs have currency at a particular time, they are generally used and accepted by people at that time; a formal use.

پیشنهاد کاربران

currency ( n ) ( kərənsi ) =the system of money that a country uses, e. g. trading in foreign currencies. You'll need some cash in local currency.
currency
1. ارز ، پول رایج یک مملکت
2. رواج ، انتشار
پول رایج
رواج پیدا کردن
Sth receives wide currency: یعنی یه چیزی رواج گسترده پیدا میکنه.
واحد پول.
کرزی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : currency / current
✅️ صفت ( adjective ) : current
✅️ قید ( adverb ) : currently
❗️دوستان معنای currency با دیگر کلمات کاملا فرق می کند؛ لطفا معنای آن را سرچ کنید تا به درستی از آن استفاده کنید
...
[مشاهده متن کامل]

monetary unite با Currency هم معنی اند؟!
عمومیت
ارز یا پول نقد
Information currency ( مدیریت )
تازگی اطلاعات
currency ( اقتصاد )
واژه مصوب: پول رایج
تعریف: وسیلة مبادلة قانونی در هر کشور که شامل اسکناس و سکه است
دو تا معنی داره:
1. واحد پول، ارز رایج
2. رواج، اقبال عمومی
1 - ارز و پول رایج
2 - رواج
3 - مقبولیت
واقعیت یا کیفیتی که به طور کلی مورد پذیرش واقع شده است یا از ان استفاده می شود
یکای پول رایج
نقدینگی
وجه رایج.

خدا قوت
معنی currency : واحد پول
واحد پول یک کشور=
Aparticular type of money in use in a country
The particular type of money in use in a country
( پول رایج در یک کشور )
( Noun )
دارایی، سرمایه
سکه رایج
انتشار ( مقاله، مطلب و . . . )
رواج
اعتبار
The money that a cuntry uses.
ارز. واحد پول یک کشور
The money of a country
واحد پول . ارز . پول رایج . پول مورد استفاده .
به طور مثال
the currency of USA is dollar
England Euro
و. . . . . . . . . . . . .
خسته نباشید 😀
has recieved wide currency
دوستان همیشه نعنی پول و ارز رایج نمیده. مثلا در مثال بالا یعنی رواج زیاد پیدا کردن
واحد پول
پول رایج
The particular type of money in use in a country
اسکناس
Bill
The type money that a country uses
ارز
واحد پول😢
وجه رایج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس