cut across

/kʌt əˈkrɔs//kʌt əˈkrɒs/

میان بر زدن، اریب رفتن، از میان (چیزی) رد شدن، قیقاچ رفتن

جمله های نمونه

1. Take the short cut across the fields.
[ترجمه Shilan] مزارع را میانبر بزنید
|
[ترجمه گوگل]مسیر کوتاه را در میان میدان ها انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]برش کوتاه مزارع را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can gain some time if we cut across this field.
[ترجمه داود] اگر از میان مزرعه برویم می توانیم زود تر برسیم ( زمان به دست بیاوریم )
|
[ترجمه گوگل]اگر در این زمینه کوتاه بیاییم، می توانیم مقداری زمان به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]اگر ما این زمینه را قطع کنیم، می توانیم کمی زمان به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'll get there quicker if we cut across the fields.
[ترجمه گوگل]اگر زمین‌ها را بگذریم، سریع‌تر به آنجا می‌رسیم
[ترجمه ترگمان]اگه از روی دشت ها عبور کنیم سریع تر می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He cut across the fields so as not to be late.
[ترجمه گوگل]زمین ها را برید تا دیر نشود
[ترجمه ترگمان]از مزارع گذشت تا دیر نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If we cut across the field, it'll save time.
[ترجمه گوگل]اگر زمین را قطع کنیم، در زمان صرفه جویی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر از زمین میان بر بزنیم، وقت صرفه جویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I usually cut across the park on my way home.
[ترجمه گوگل]من معمولاً در راه خانه از پارک عبور می کنم
[ترجمه ترگمان]معمولا توی راه خونه از پارک عبور می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her loud voice cut across their conversation.
[ترجمه گوگل]صدای بلند او در مکالمه آنها نقش بست
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند صحبت آن ها را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His ideas cut across mine on the subject.
[ترجمه گوگل]ایده های او در مورد این موضوع با من برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]افکارش در این باره با من فرق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Domestic violence seems to cut across most social divisions.
[ترجمه ریحانه] به نظر می رسد خشونت خانگی اغلب بخش های اجتماعی را در برگرفته است
|
[ترجمه ماري] به نظر میرسد خشونت خانگی در اغلب بخشهای اجتماع دست اندازی کرده است ( ورود کرده است )
|
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد خشونت خانگی بیشتر شکاف‌های اجتماعی را در بر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خشونت داخلی اغلب بخش های اجتماعی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When he voted,he cut across party lines.
[ترجمه گوگل]وقتی رای داد، خطوط حزبی را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی رای داد، او خطوط حزبی را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The general manager's speech cut across what he had said before.
[ترجمه گوگل]سخنان مدیر کل به آنچه قبلا گفته بود منطبق بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی مدیر کل چیزهایی را که قبلا گفته بود قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We want to cut across lines of race, sex and religion.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم از خطوط نژاد، جنسیت و مذهب عبور کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم خطوط نژادی، جنسیت و مذهب را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a short cut across the field.
[ترجمه گوگل]یک مسیر کوتاه در سراسر میدان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک برش کوتاه در این زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He decided to cut across the Heath, through Greenwich Park.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از طریق پارک گرینویچ از هیث عبور کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت از طریق گرینویچ پارک Greenwich را قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make a shortcut, take a shorter route across

پیشنهاد کاربران

برخورد کردن، ( مجازاً ) تفاوت داشتن، مغایرت داشتن، در تضادیا تباین بودن
( در مورد محدودیت ها، معذوریت ها و بروکراسی ها )
فراتر رفتن از،
تفوق یافتن بر
در بر گرفتن
تحت تاثیر قرار دادن
گذر کردن

بپرس