cutthroat

/ˈkətˌθrot//ˈkətˌθrot/

معنی: قاتل، ادم کش، خونی
معانی دیگر: چاقوکش، آدم کش، قداره کش، گلوبر، بی رحمانه، بی امان، غیر انسانی، جنایت کارانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bloodthirsty, merciless, or cruel person, esp. a murderer.
مشابه: butcher

(2) تعریف: someone without scruples, esp. in business dealings.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: bloodthirsty, merciless, or cruel.
مشابه: bloodthirsty, ruthless

- cutthroat mercenaries
[ترجمه گوگل] مزدوران بی رحم
[ترجمه ترگمان] سرباز اجیر شده قاتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: unscrupulous.

- a cutthroat politician
[ترجمه گوگل] یک سیاستمدار بداخلاق
[ترجمه ترگمان] یک سیاست مدار cutthroat
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: marked by unscrupulous behavior.

- cutthroat competition in the bond market
[ترجمه گوگل] رقابت شدید در بازار اوراق قرضه
[ترجمه ترگمان] رقابت cutthroat در بازار اوراق قرضه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cutthroat competition
رقابت بی امان

2. cutthroat methods
روش های بی رحمانه

3. a cutthroat rogue
رذل گلوبر

4. Experts also blamed Sri Lanka's cutthroat, winner-take-all political culture.
[ترجمه گوگل]کارشناسان فرهنگ سیاسی سریلانکا را نیز مقصر دانستند
[ترجمه ترگمان]متخصصان همچنین cutthroat s سریلانکا را مقصر می دانند که همه فرهنگ سیاسی را به خود اختصاص داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The best producers are cutthroat, competitive, and often neurotic and paranoid.
[ترجمه گوگل]بهترین تولیدکنندگان، رقیب، رقابتی و اغلب عصبی و پارانوئید هستند
[ترجمه ترگمان]بهترین تولید کننده، cutthroat، رقابتی و اغلب عصبی و بدبین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cutthroat, Darwinian capitalism of tournament golf was immensely appealing to Peter.
[ترجمه گوگل]کاپیتالیسم بداخلاق داروینی در مسابقات گلف برای پیتر بسیار جذاب بود
[ترجمه ترگمان]The،، کاپیتالیسم Darwinian، بسیار جذاب به نظر پیتر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why would these companies, typically among the most cutthroat competitors in any industry, collaborate?
[ترجمه گوگل]چرا این شرکت‌ها، معمولاً در میان رقیب‌ترین رقبا در هر صنعتی، باید با هم همکاری کنند؟
[ترجمه ترگمان]چرا این شرکت ها، نوعا در میان the رقیبان در هر صنعت، با یکدیگر هم کاری می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cutthroat competition in office is shown in this TV play.
[ترجمه گوگل]در این نمایش تلویزیونی مسابقه ی قیچی در دفتر نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]رقابت cutthroat در دفتر در این نمایش تلویزیونی نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cutthroat but should only she is a daughter.
[ترجمه گوگل]خرافات اما باید فقط او یک دختر است
[ترجمه ترگمان]گیس بریده، اما فقط باید یه دختر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Retail sales is a cutthroat business.
[ترجمه گوگل]خرده‌فروشی یک تجارت بی‌نظیر است
[ترجمه ترگمان]فروش خرده فروشی یک کسب وکار cutthroat است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You have to face cutthroat competition after graduation.
[ترجمه گوگل]شما باید پس از فارغ التحصیلی با رقابتی بی‌حرمتی روبرو شوید
[ترجمه ترگمان]تو باید بعد از فارغ التحصیلی با قاتل \"cutthroat\" روبرو بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These effectively buttressed the sector against the kind of cutthroat competition raging amongst operators.
[ترجمه گوگل]اینها به طور مؤثری بخش را در برابر نوعی از رقابت شدید بین اپراتورها تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]این بخش به طور موثر بر علیه نوع رقابت cutthroat که در بین اپراتورها وجود دارد پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So while his competitors resorted to spasmodic mass layoffs and cutthroat bidding during economic downturns, Zack held his ground.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که رقبای او در طول رکود اقتصادی به اخراج‌های دسته جمعی و مناقصه‌های شدید متوسل می‌شدند، زک موضع خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که رقبای او به شدت با تعدیل نیرو و قیمت دهی cutthroat در طی downturns اقتصادی متوسل شدند، زاک سطح زمین را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time, a combination of high costs and cutthroat pricing is driving out manufacturers of computing and communications hardware.
[ترجمه گوگل]در عین حال، ترکیبی از هزینه‌های بالا و قیمت‌گذاری بی‌نظیر، تولیدکنندگان سخت‌افزارهای محاسباتی و ارتباطات را بیرون می‌کشد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ترکیبی از هزینه های بالا و pricing cutthroat تولید کنندگان محاسبات و سخت افزار ارتباطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاتل (اسم)
bane, assassin, killer, murderer, slayer, thug, cutthroat, manslayer

ادم کش (اسم)
assassin, thug, cutthroat, goon, manslayer

خونی (اسم)
fiend, killer, murderer, cutthroat, villain, cannibal, miscreant, misdoer

انگلیسی به انگلیسی

• ruthless murderer, merciless killer
murderous, homicidal; ruthless, merciless, unrelenting
murderer; assassin; tough and violent person
murderous; heartless, cruel; savage
in a cut-throat situation, people all want the same thing and do not care if they harm each other in getting it.

پیشنهاد کاربران

adjective/ mainly UK
showing no care or consideration for the harm done to others with whom you are in competition
صفت، عمدتاً انگلیسی بریتانیایی
عدم توجه یا ملاحظه و اعتنا به آسیب وارد شده به دیگران هنگامی که با آنها در رقابت هستید، خشن و هولناک
...
[مشاهده متن کامل]

Synonym;
fierce
He was unhappy working in the cutthroat world of advertising.
The advertising world can be a very cutthroat business.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cutthroat
رقابتِ نفس گیر
Cut - throat competition
رقابت بسیار شدید
زیرآب زنی، زیرآب کسی را زدن
برای همدیگه زدن تو محیط کاری
cutthroat work environments
۱ - سنگ دل، بی رحم، جلاد
۲ - ناجوان مردانه، نابرابر
۳ - دسته ی خودتراش تاشو، نوعی تیغ ریش تراشی، دسته ی تیغ ریش تراشی تاشو که از وسط و حول یک لولا روی قسمتی از شیار دسته ی خود بسته می شود
رقابت ناجوانمردانه و ناخشنود
تهاجمی
جنایت کار. قاتل روانی

بپرس