cab

/ˈkæb//kæb/

معنی: تاکسی، جای راننده کامیون، جای لوکوموتیوران
معانی دیگر: مخفف : (امریکا) اداره ی هواپیمایی کشوری، تاکسی ( taxicab هم می گویند)، رانندگی تاکسی کردن، تاکسیرانی کردن، درشکه، کالسکه ی کرایه ای، (کامیون و تراکتور و لوکوموتیو و غیره) اتاقک راننده، (عامیانه) تاکسی گرفتن، با تاکسی رفتن، (واحد وزن یهودیان کهن) کب (تقریبا معادل دو کوارتز)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a taxicab.
مترادف: hack, taxi, taxicab
مشابه: coach, conveyance, hackney, limousine, vehicle

(2) تعریف: the enclosed compartment of a heavy piece of machinery or vehicle where the driver or operator sits.
مشابه: compartment

(3) تعریف: a horse-drawn carriage used for public transportation; brougham.
مترادف: barouche, brougham, cabriolet, carriage, coach
مشابه: droshky, hansom
اسم ( noun )
• : تعریف: a Hebrew unit of measure equal to roughly two quarts.

جمله های نمونه

1. cab drivers often get stiffed
رانندگان تاکسی اغلب مغبون می شوند.

2. he called a cab
او تاکسی صدا زد.

3. i saw to my confusion that i did not have money for the cab
با دستپاچگی ملتفت شدم که پول تاکسی را ندارم.

4. The cab pulled up and the driver jumped out.
[ترجمه گوگل]تاکسی بلند شد و راننده بیرون پرید
[ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون آمد و راننده از جا پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cab driver left the meter running while he waited for us.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی در حالی که منتظر ما بود، کنتور را روشن گذاشت
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی وقتی منتظر ما بود متر متر در حال دویدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were calls for cab radios to link train drivers and signal boxes.
[ترجمه گوگل]فراخوان هایی برای رادیو تاکسی برای اتصال رانندگان قطار و جعبه های سیگنال وجود داشت
[ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای رادیوی تاکسی برای لینک دادن رانندگان قطار و جعبه های سیگنال وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We cab to the railway station.
[ترجمه گوگل]با تاکسی به ایستگاه راه آهن می رویم
[ترجمه ترگمان]ما با تاکسی به ایستگاه راه آهن رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cab was decked out with multi-coloured lights.
[ترجمه گوگل]کابین با چراغ های چند رنگ تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]تاکسی با چراغ های رنگارنگ تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had to fork out for a cab home.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم برای یک تاکسی به خانه بروم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه تاکسی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cab was waiting outside, the engine ticking over.
[ترجمه گوگل]تاکسی بیرون منتظر بود، موتور تیک تاک می کرد
[ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون منتظر بود و موتور به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had to fork out $30 for a cab home.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم 30 دلار برای یک خانه تاکسی بپردازم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم ۳۰ دلار برای یه تاکسی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It'll save time if we go by cab.
[ترجمه گوگل]اگر با تاکسی برویم در زمان صرفه جویی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر با تاکسی برویم، وقت صرفه جویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We couldn't find a cab anywhere near.
[ترجمه Mahsa] ما نتوانستیم تاکسی پیدا کنیم در این نزدیکی ها � هر جای نزدیک� .
|
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم تاکسی را در نزدیکی پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود تاکسی پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's too cheap to take a cab.
[ترجمه گوگل]او برای سوار شدن به تاکسی بسیار ارزان است
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن تاکسی خیلی ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With time to kill, he took a cab to the centre.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان برای کشتن، او با تاکسی به مرکز رفت
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان برای کشتن، او یک تاکسی گرفت و به مرکز شهر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاکسی (اسم)
cab, taxi, taxicab

جای راننده کامیون (اسم)
cab

جای لوکوموتیوران (اسم)
cab

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Cabinet
موضوع: کامپیوتر
قالب های بایگانی و فشرده شده محصولات مایکروسافت

تخصصی

[عمران و معماری] اتاقک - تاکسی
[کامپیوتر] پسوند فایلهای کابینت

انگلیسی به انگلیسی

• extension in dos 8.3 for compressed files that are used by windows installation programs (computers)
taxi; carriage; driver's compartment
a cab is a taxi.
the cab of a lorry is the part in which the driver sits.
c.a.b. is an abbreviation for `citizens advice bureau'.

پیشنهاد کاربران

از کلمات اختصاری پرستاری به معنی فشرده سازی قفسه سینه، راه هوایی و تنفس
این کلمه که سر واژه چند کلمه انگلیسی با معادل فارسی “فشرده سازی قفسه سینه، راه هوایی و تنفس ” است، به پرستاران برای یادآوری ترتیب درست احیای قلبی ریوی کمک می کند.
cab 2 ( n ) =the place where the driver sits in a bus, train, or truck
cab
cab 1 ( n ) ( k�b ) =a taxi, e. g. a cab driver. Let’s take a cab home.
cab
۱. تاکسی
۲. درشکه
۳. [در اتوبوس و قطار] جایگاه راننده
۴. [در کامیون] اتاقِ جلو
در حوزه پزشکی به بررسی وضعیت بیمار برای کسب اطلاعات در زمان پذیرش او در بیمارستان گفته میشود.

کابین یا اتاقک ماشین
کالسکه
1 - تاکسی
تعریف = another word for taxi
2 - اتاقک راننده
تعریف = the part of a lorry, train or bus where the driver sits
تاکسی
آژانس, تاکسی تلفنی
کابین. کابین کامیون و تراکتور و. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس