cafeteria

/ˌkæfəˈtɪriə//ˌkæfəˈtɪərɪə/

کافه تریا (رستوران سلف سرویس)، رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند

جمله های نمونه

1. a self-service cafeteria
کافه تریای خودزاور (سلف سرویس)

2. They serve good nosh in the cafeteria.
[ترجمه گوگل]آنها غذای خوبی را در کافه تریا سرو می کنند
[ترجمه ترگمان] اونا برای خوردن شام خوب تو کافه تریا خدمت میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Everyone uses the cafeteria, from the managing director down to the office boy.
[ترجمه گوگل]همه از کافه تریا استفاده می کنند، از مدیر عامل گرفته تا پسر دفتر
[ترجمه ترگمان]همه از کافه تریا استفاده می کنند، از مدیر عامل تا کارمند اداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People are sprawled on makeshift beds in the cafeteria.
[ترجمه گوگل]مردم روی تخت های موقت در کافه تریا پراکنده شده اند
[ترجمه ترگمان]مردم روی تخت موقتی در کافه تریا زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hot and cold food is available in the cafeteria.
[ترجمه Regarding] انواع غذا سرد و گرم در رستوران سلف سرویس موجود است.
|
[ترجمه گوگل]غذای سرد و گرم در کافه تریا موجود است
[ترجمه ترگمان]غذای گرم و سرد در کافه تریا در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I noticed a lone man in the cafeteria swabbing the floor as I passed.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم مردی تنها در کافه تریا در حال رد شدن از زمین بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که از کنارش می گذشتم متوجه یک مرد تنها در کافه تریا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the cafeteria we serve ourselves.
[ترجمه گوگل]در کافه تریا که خودمان سرو می کنیم
[ترجمه ترگمان] توی کافه تریا، به خودمون خدمت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This cafeteria serves good honest food.
[ترجمه گوگل]این کافه تریا غذاهای صادقانه خوبی سرو می کند
[ترجمه ترگمان]این کافه تریا غذای درست و خوبی را سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'll meet you in the cafeteria across the street during my coffee break.
[ترجمه گوگل]من تو را در کافه تریا روبروی خیابان در زمان استراحت قهوه ام ملاقات خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]موقع استراحت، در کافه تریا با شما در کافه تریا آشنا خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Deposit your lunch tray at the cafeteria door.
[ترجمه گوگل]سینی ناهار خود را درب کافه تریا بگذارید
[ترجمه ترگمان] سینی ناهار تو در کافه تریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The food in the cafeteria is pretty heinous.
[ترجمه گوگل]غذای کافه تریا بسیار شنیع است
[ترجمه ترگمان]غذا در کافه تریا بسیار شنیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apparently, to wear a hat in the cafeteria was a student shibboleth.
[ترجمه گوگل]ظاهراً کلاه گذاشتن در کافه تریا یک شیبوله دانشجویی بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، برای پوشیدن یک کلاه در کافه تریا، یک دانش آموز رایج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We sat in a gothic cafeteria.
[ترجمه بخور] بیا اینو بخور سوسیسه
|
[ترجمه fa] ما در کافه تریای گوتیک ( نوعی سبک در معماری ) نشسته بودیم
|
[ترجمه fa] ما در کافه تریایی که به سبک گوتیک ( سبکی در معماری ) بود نشستیم.
|
[ترجمه گوگل]در یک کافه تریا گوتیک نشستیم
[ترجمه ترگمان] ما توی یه کافه gothic نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition to a small cafeteria at the new center, the main Visitors' Center has many meal choices.
[ترجمه گوگل]علاوه بر یک کافه تریا کوچک در مرکز جدید، مرکز اصلی بازدیدکنندگان گزینه های غذایی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر یک کافه تریا کوچک در مرکز جدید، مرکز اصلی بازدیدکنندگان انتخاب های غذایی زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• restaurant, small diner, public dining room
a cafeteria is a self-service restaurant in a large shop or workplace.

پیشنهاد کاربران

? What's the difference between . . . and
1⃣ food cart = دکه اغذیه فروشی
definition : A wheeled mobile kitchen used to prepare and serve street food.
2⃣ food court = سرای غذا ، مجتمع غذا خوری
...
[مشاهده متن کامل]

definition : A�common area�for dining, containing or surrounded by contiguous counters of multiple food vendors, often adjoining a shopping area
3⃣ snack bar = بوفه
definition : 1 a small restaurant serving light meals
2 a counter in some other establishment having the same function
4⃣ buffet restaurant : سلف سرویس
definition : a variety of dishes presented in a line, from which diners in a restaurant serve themselves
5⃣ fine dining restaurant =
رستوران تجملی ، رستوران تشریفاتی
definition : a restaurant experience that is of a higher quality and greater formality compared to the experience at a�casual dining restaurant.
6⃣ cafeteria : کافه تریا
definition : A dining area in an institution where meals may be purchased provided, or brought in from elsewhere
7⃣ fast food restaurant : فست فود فروشی
definition : A fast - food restaurant, also known as a quick - service restaurant ( QSR ) within the industry, is a specific type of restaurant that serves fast - food cuisine and has minimal table service.

چای خانه/ سالن غذاخوری ( مکانی برای ارائه غذا به مشتری که خدمات روی پیشخوان ارائه میشه و گارسونی وجود نداره ) .
cafeteria ( n ) ( k�fəˈtɪriə ) =a restaurant where you choose and pay for your meal at a counter and carry it to a table. Cafeterias are often found in factories, colleges, hospitals, etc.
cafeteria
denoting a system in which people may choose from a number of available options, especially one in which an employee may select a personal package of company benefits.
"employers who offer cafeteria plans and other flexible programs"
بسته انتخابی مزایا
cafeteria ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: چای خانه
تعریف: محلی برای عرضۀ چای و نوشیدنی های معمولی دیگر به مشتریان که غالباًً در مکان های پررفت‏وآمد دایر می‏شود
فقط به معنی اینهایی که گفتین نیست معنی این هم میده : رستوران یا کافه یا غذا خوری که تو دانشگاه ها هستش که به انتخاب خودمون غذا یا نوشیدنی برمی داریم
همونطور که یکی از کاربران گفتن، cafeteria حتما و فقط به معنی یک رستوران سلف سرویس نیست.
میتونه به معنی یک بوفه توی مدرسه یا یک رستوران معمولی باشه که حتی سلف سرویس هم نیست.
رستورانی که داخلش غذا میخوریم
کافه تریا الزما سلف سرویس نیست میتونه پیشخدمت داشته باشه ، کافه ای با نوشیدنی گرم و سرد و غذای سبک
سلف سرویس
رستوران سلف سرویس دهنده
جایی که بیشتر در ادارات و مدارس و دانشگاه ها وجود دارد وافراد میتوانند غذای خود را انتخاب و به انجا ببرند میتوان فقط برای مکان استفاده کرد
😉😉
بوفه
در مدارس، دانشگاها، شرکت ها، کارخانجات، زندانها و . . . میتونه به عنوان سالن غذاخوری ترجمه بشه
canteen ( BrE ) synonym
self service restaurant
کافه تریا بیشتر در مدرسه هاست که دانش اموزان برای غذا خوردن دور یک میز می نشینند
معنی :سلف سرویس
تعریف:مکانی که به جای گارسون میز هایی در آن وجود دارد که مشتری می تواند از هر نوع غذایی که وجود دارد برای خود بکشد و میل کند و در عوض مقدار غیر قابل تغییری وجه دریافت کند.
تله رستوران

همون رستورانیه ک مشتری خودش برا خودش غذا میبره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس