camcorder

/ˈkæmˌkɔːrdər//ˈkæmkɔːdə/

دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون (سبک و قابل حمل با یک دست)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a portable video recording device that includes a camera and an audio recorder in one unit.

جمله های نمونه

1. Your camcorder should have these basic features: autofocus, playback facility, zoom lens.
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشد: فوکوس خودکار، امکان پخش، لنز زوم
[ترجمه ترگمان]camcorder شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشند: فوکوس خودکار، امکانات پخش، لنز زوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The camcorder needs a new battery.
[ترجمه حسین] دوربین فیلم برداری به باتری جدیدی نیاز دارد
|
[ترجمه mobina shiri] این دوربین فیلم برداری به یک باتری جدید نیاز دارد.
|
[ترجمه شاسگول آباد حسینی زاده] دوربین نیاز به باتریه جدید داره
|
[ترجمه Nảges] دوربین فیلم برداری به باتری جدیدی نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری به باتری جدید نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]The به باتری جدید نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even carrying the camcorder while hiking in the forest was an effort.
[ترجمه گوگل]حتی حمل دوربین فیلمبرداری هنگام پیاده روی در جنگل نیز یک تلاش بود
[ترجمه ترگمان]حتی حمل the در حالی که پیاده روی در جنگل یک تلاش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The camcorder winds the tape back or forward at high speed.
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری نوار را با سرعت زیاد به عقب یا جلو می پیچد
[ترجمه ترگمان]The با سرعت بالا، نوار را به عقب یا جلو هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We need some batteries for the camcorder.
[ترجمه گوگل]به تعدادی باتری برای دوربین فیلمبرداری نیاز داریم
[ترجمه ترگمان] ما به چندتا باتری برای دوربین نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On-off control of the camcorder is simplicity itself.
[ترجمه گوگل]کنترل روشن و خاموش دوربین فیلمبرداری خود سادگی است
[ترجمه ترگمان]کنترل خارج از مدار، خود سادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Add to these camcorder entertainments purporting to capture real life in the raw on film-Police!
[ترجمه گوگل]به این سرگرمی های دوربین فیلمبرداری اضافه کنید که ادعا می کنند زندگی واقعی را در فیلم-Police به تصویر می کشند!
[ترجمه ترگمان]به این سرگرمی های camcorder اضافه کنید که قصد دارند زندگی واقعی را در فیلم خام با نام پلیس ثبت کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The consumer would tape the event with a camcorder.
[ترجمه گوگل]مصرف کننده رویداد را با یک دوربین فیلمبرداری ضبط می کند
[ترجمه ترگمان]مصرف کننده این رویداد را با یک camcorder ضبط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Practise holding and using the camcorder keeping the picture in the viewfinder steady.
[ترجمه گوگل]نگه داشتن و استفاده از دوربین فیلمبرداری را تمرین کنید تا تصویر را در منظره یاب ثابت نگه دارید
[ترجمه ترگمان]Practise نگه داشتن و استفاده از the، تصویر را در منظره یاب ثابت نگاه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gaynor Wynne was filming her with a camcorder during a champagne reception at the Imperial Hotel.
[ترجمه گوگل]گینور وین در حین پذیرایی شامپاین در هتل امپریال در حال فیلمبرداری از او با دوربین فیلمبرداری بود
[ترجمه ترگمان]آقای \"گینور\" داشت با دوربین فیلم برداری در هتل champagne از او فیلم برداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For video work, I have used both a camcorder and a digital camera as a source.
[ترجمه گوگل]برای کارهای ویدیویی هم از دوربین فیلمبرداری و هم از دوربین دیجیتال به عنوان منبع استفاده کرده ام
[ترجمه ترگمان]برای کار ویدیویی، من هم از یک دوربین دیجیتال و هم یک دوربین دیجیتال به عنوان یک منبع استفاده کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, you really need the camcorder feature known as exposure lock to make this effect work properly.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای اینکه این افکت به درستی کار کند، واقعاً به ویژگی دوربین فیلمبرداری معروف به قفل نوردهی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما واقعا به ویژگی camcorder که به عنوان قفل نوردهی شناخته می شود، نیاز دارید تا این افکت را به درستی انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Question A combination of wind, traffic and camcorder noise have drowned out the required soundtrack.
[ترجمه گوگل]سوال ترکیبی از باد، ترافیک و سر و صدای دوربین فیلمبرداری موسیقی متن مورد نیاز را از بین برده است
[ترجمه ترگمان]سوال ترکیبی از باد، ترافیک و سر و صدا، موسیقی متن مورد نیاز را خاموش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The incoming signal is monitored at the camcorder on headphones.
[ترجمه گوگل]سیگنال دریافتی در دوربین فیلمبرداری روی هدفون نظارت می شود
[ترجمه ترگمان]سیگنال ورودی در the روی هدفون مورد نظارت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The arrival of a new camcorder is a red-letter day in the life of any household.
[ترجمه گوگل]ورود یک دوربین فیلمبرداری جدید یک روز قرمز در زندگی هر خانواده است
[ترجمه ترگمان]ورود of جدید یک روز نامه قرمز در زندگی هر خانواده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] دوربین تصویر برداری ویدئویی، کم کوردر نوعی دوربین ویدئویی قابل حمل که مجهز به سیستم ضبط صدا و تصویر تمام رنگی روی نوار است . استفاده از عدسی های تله فرتو در این دوربینها قابلیت تصویر برداری از فواصل نزدیک تا دور را به آن می دهد .

انگلیسی به انگلیسی

• video camera, camera used to record video films
a camcorder is a small video camera and recorder that you can hold in one hand.

پیشنهاد کاربران

Handy camera
a small video camera that can be held easily in one hand
یک دوربین فیلمبرداری کوچک که می توان آن را به راحتی در یک دست نگه داشت.
camcorder
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/camcorder
a type of camera that records pictures and sound on videotape
دوربینهای حرفه ای ویدیو از سه بخش تشکیل میشوند 1 لنز 2 بدنه که حسگر دوربین در ان وجود دارد 3 tape deck که کار ان ثبت اطلاعت تصویر بر روی نوار کاست با حافظه میباشد که گاها این سه قطعه از سه کمپانی مختلف
...
[مشاهده متن کامل]
خریداری میشود در این دوربینها با برداشتن قطعه tape deck ونصب بک مبدل میتوان از انها در استودیو و یا واحد سیار تلویزیونی استفاده کرد که ضبط انها با رابط کابلهای مخصوص در اتاق فرمان صورت میگیرد دوربین های camcorder با توجه به حرفه ای بودن و قابلیت تعویض لنز قابلیت جدا کردن tape deck را ندارند وقسمت بدنه با ضبط یک تکه هستند

دوربین فیلم برداری که سبک و قابل حمل و نگهداری با یک دست باشد
( We can say ( camera
دوربین تصویربرداری ویدیو❤
هندی کم
دوربین فیلمبردار سبک وقابل حمل

دوربین سبک که قابل حمله
دوربین فیلمبرداری که قابل حمل و سبک باشد
دوربینی که سبک و قابل حمل باشد.
دوربین هایی است که همزمان هم می شود فیلم برداری کرد و هم میشود عکس برداری کرد
دوربین فیلم برداری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس