camphor

/ˈkæmfər//ˈkæmfə/

معنی: کافور، حنا
معانی دیگر: (از ریشه ی سانسکریت) کافور (کیتون فرار و بلورین به فرمول c10h16o)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: camphoric (adj.)
• : تعریف: a whitish, strong-smelling compound extracted from camphor trees or synthesized, and used in plastics, insect repellents, and medications.

جمله های نمونه

1. Water precipitates camphor from its alcoholic solution.
[ترجمه گوگل]آب کافور را از محلول الکلی خود رسوب می دهد
[ترجمه ترگمان]آب precipitates را از محلول الکلی خود دفع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I smelled camphor and looked up into the bright, sun-reflecting glasses of my uncle.
[ترجمه گوگل]بوی کافور را استشمام کردم و به عینک روشن و منعکس کننده آفتاب عمویم نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]بوی کافور را حس کردم و به شیشه های درخشان و درخشان عمویم نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It smelt of camphor as if the old clothes hanging on the racks had just been taken out of ancient chests.
[ترجمه گوگل]بوی کافور می داد، انگار که لباس های قدیمی که روی قفسه ها آویزان شده بود، تازه از صندوقچه های باستانی بیرون آورده شده اند
[ترجمه ترگمان]بوی کافور را طوری به مشام می رسید که انگار لباس های کهنه روی قفسه ها آویزان شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Others put their faith in camphor.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر به کافور ایمان داشتند
[ترجمه ترگمان]بقیه به کافور ایمان داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A colorless, flammable material made from nitrocellulose and camphor and used to make photographic film.
[ترجمه گوگل]ماده ای بی رنگ و قابل اشتعال که از نیتروسلولز و کافور ساخته می شود و برای ساخت فیلم عکاسی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ماده بی رنگ و قابل اشتعالی که از nitrocellulose و کافور ساخته شده و برای ساخت فیلم عکاسی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ingredient: Wordlike Atractylodes Rhizome, Patchouli, wormwood leaves, Camphor leaves etc.
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده: ریزوم Atractylodes کلمه مانند، گیاه پاتچولی، برگ افسنطین، برگ کافور و غیره
[ترجمه ترگمان]Ingredient: Wordlike Atractylodes Rhizome، Patchouli، wormwood، برگ های camphor و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Camphor tree is not only strong, but it is also a great ability!
[ترجمه گوگل]درخت کافور نه تنها قوی است، بلکه یک توانایی عالی نیز هست!
[ترجمه ترگمان]درخت camphor تنها قوی نیست، اما یک توانایی عالی نیز هست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. OBJECTIVE:To establish the method for simultaneous determination of camphor and menthol in compound diphenhydramine liniment. METHODS:The DB-WAX capillary column was used.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد روشی برای تعیین همزمان کافور و منتول در ترکیب دیفن هیدرامین لاینیمنت روش ها: از ستون مویرگی DB-WAX استفاده شد
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای تعیین روش برای تعیین همزمان کافور و menthol در ترکیب diphenhydramine diphenhydramine استفاده کنید روش ها: ستون فقراتش DB - WAX مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The formation of camphor from the catalytic dehydrogenate of isoborneol in gas phase was investigated and catalyst CDH has been selected.
[ترجمه گوگل]تشکیل کافور از دهیدروژنات کاتالیزوری ایزوبورنئول در فاز گاز مورد بررسی قرار گرفت و کاتالیزور CDH انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]تشکیل کافور از the کاتالیتیک of در فاز گازی مورد بررسی قرار گرفت و catalyst catalyst نیز انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The density and strength of English Walnut, Gingko, Camphor Tree Camphor Wood and Rubber Tree were medium, and the density and strength of Common Jujube and Chinese Chestnut were high.
[ترجمه گوگل]تراکم و استحکام گردوی انگلیسی، جینکو، درخت کافور چوب کافور و درخت لاستیک متوسط ​​و تراکم و قدرت عناب معمولی و شاه بلوط چینی بالا بود
[ترجمه ترگمان]چگالی و قوت درخت گردو، Gingko، درخت camphor camphor وود و درخت کائوچو متوسط بودند و چگالی و قدرت of مشترک و Chestnut چینی بالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other trees are maple, wooden lotus, camphor, narrow-leaf spicebush and cuckoo.
[ترجمه گوگل]درختان دیگر افرا، نیلوفر چوبی، کافور، بوته ادویه با برگ باریک و فاخته هستند
[ترجمه ترگمان]درختان دیگر چوب افرا، نیلوفر آبی، کافور و فاخته و فاخته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Xiang camphor tree canopy of the stretch.
[ترجمه گوگل]شیانگ تاج درخت کافور از کشش
[ترجمه ترگمان]ژیانگ یو در امتداد تاج درختان ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. HPLC method was established for determination of phenol, camphor and thymolum in Menthol and Thymol Liniment.
[ترجمه گوگل]روش HPLC برای تعیین فنل، کافور و تیمولوم در منتول و تیمول لینیمان ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش HPLC برای تعیین فنول، کافور و thymolum در Menthol و Thymol liniment ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کافور (اسم)
camphor, eucalyptus

حنا (اسم)
camphor, henna

انگلیسی به انگلیسی

• type of fragrant resin used in medicine and in the production of perfumes

پیشنهاد کاربران

camphor ( گیاهان دارویی )
واژه مصوب: کافور
تعریف: ماده ای سفید و نیمه شفاف با بوی نافذ که از چوب درخت کافور به دست می آید و دمای ذوب آن 179 درجۀ سلسیوس و دمای جوش آن 209 درجۀ سلسیوس است
هو
کافور ، فرم لوکال یا موضعی ان ضد خارش وضد
عفونی کننده است. این ماده از صمغ درختی اسیایی استخراج میشود.

بپرس