carpentry

/ˈkɑːrpəntri//ˈkɑːpɪntri/

معنی: نجاری، درودگری
معانی دیگر: ساختن خانه ها و کشتی های چوبی، چوب بری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the work or product of a carpenter.

جمله های نمونه

1. a carpentry set
ابزارگان نجاری

2. the skills needed in carpentry
هنرهایی که در نجاری به درد می خورند

3. he decided to have a go at carpentry
او تصمیم گرفت نجاری را بیازماید.

4. I don't think he's really learning carpentry; he's only playing at it.
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم او واقعاً در حال یادگیری نجاری باشد او فقط در آن بازی می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر من، نجاری هم بلد نیست، فقط دارد بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We need people with practical skills like carpentry.
[ترجمه گوگل]ما به افرادی با مهارت های عملی مانند نجاری نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به افراد با مهارت های عملی مانند نجاری نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Carpentry isn't really up my street. I'd rather pay someone else to do it.
[ترجمه گوگل]نجاری واقعاً در خیابان من نیست من ترجیح می دهم برای انجام آن به شخص دیگری پول بدهم
[ترجمه ترگمان]carpentry واقعا تو خیابون من نیست ترجیح میدم به یکی دیگه پول بدم که این کارو بکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He acquired a knowledge of carpentry and masonry .
[ترجمه گوگل]او دانش نجاری و سنگ تراشی را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او از نجاری و نجاری اطلاعات کسب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carvers' chisels differ from carpentry chisels in the way they are sharpened.
[ترجمه گوگل]اسکنه کارورها با اسکنه های نجاری در نحوه تیز شدن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]chisels Carvers از chisels نجاری به روشی که تیز هستند متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He did not do his rattan work or carpentry with the same neatness.
[ترجمه گوگل]او کار حصیری یا نجاری خود را با همان آراستگی انجام نمی داد
[ترجمه ترگمان]کار چوب و نجاری را با همان تمیزی انجام نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's an adept in carpentry.
[ترجمه گوگل]او در نجاری ماهر است
[ترجمه ترگمان]در نجاری هم استاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lightning rods, carpentry, and brickwork-all were spelled out, arrayed on legal-sized paper across seventeen numbered sections.
[ترجمه گوگل]میله های صاعقه، نجاری، و آجرکاری-همه به صورت هجی شده، روی کاغذی با اندازه قانونی در هفده قسمت شماره گذاری شده چیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]چوب آذرخش، نجاری و brickwork تمام شده بود و بر روی کاغذ با اندازه قانونی در طول هفده بخش شماره گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dad has quite a bit of confidence in carpentry.
[ترجمه گوگل]بابا اعتماد زیادی به نجاری دارد
[ترجمه ترگمان]بابا به نجاری اعتماد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Writing is a craft, like carpentry.
[ترجمه گوگل]نوشتن مانند نجاری یک صنعت است
[ترجمه ترگمان]نوشتن یک هنر، مانند نجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ask Neil to do it — he's a dab hand at carpentry.
[ترجمه گوگل]از نیل بخواهید که این کار را انجام دهد - او در نجاری بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]از ان یل بخواه که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجاری (اسم)
carpentry, woodcraft

درودگری (اسم)
carpentry

انگلیسی به انگلیسی

• woodworking, art of making things out of wood
carpentry is the skill or the work of a carpenter.

پیشنهاد کاربران

carpentry ( n ) ( kɑrpəntri ) =the work of a carpenter =things made by a carpenter
carpentry
نجاری

بپرس