carrying

جمله های نمونه

1. crowds carrying banners in support of the workers
مردمی که شعارهایی به طرفداری از کارگران حمل می کردند

2. symbols carrying with them penumbras of meaning
نمادهایی که سایه روشن های معنی به همراه خود دارند

3. are you carrying your birth certificate?
شناسنامه همراه داری ؟

4. farmers, each carrying a cudgel, barred our way
کشاورزانی که هریک چماقی در دست داشتند راه را بر ما بستند.

5. he was carrying a concealed weapon
او سلاح نهفته ای را با خود حمل می کرد.

6. he was carrying a heavy load on his right shoulder
بار سنگینی را بر شانه ی راست خود حمل می کرد.

7. six soldiers were carrying his coffin
شش سرباز تابوت او را حمل می کردند.

8. the ship was carrying arms and about one hundred combatants
کشتی حامل جنگ افزار و حدود صد نفر رزمنده بود.

9. the strikers were carrying placards
اعتصابگران تابلوهای شعار حمل می کردند.

10. a man who was carrying neither money nor a passport
مردی که نه پول داشت نه گذرنامه

11. from the manner of carrying themselves it was evident that they were rich
از حرکات و رفتار آنها معلوم بود که پولدارند.

12. the embassy courier arrived carrying several new instructions
پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.

13. for the express purpose of carrying oil
صرفا به منظور حمل نفت

14. the queen's messenger entered the city carrying several important letters
پیک ملکه با چندین نامه ی مهم به شهر وارد شد.

15. when her husband died she was carrying her third child
هنگامی که شوهرش مرد او سومین فرزند خود را آبستن بود.

16. his backache was a ploy to get out of carrying the suitcases
کمردرد او حیله ای بود برای اینکه از بردن چمدان ها شانه خالی کند.

17. it was ironic that the gold arrived as they were carrying ferdowsi's body to the cemetery
تفشه آمیز بود که طلاها موقعی رسید که داشتند جسد فردوسی را به گورستان می بردند.

18. They were carrying several baskets of vegetables to the market.
[ترجمه هستی] انها سبد سبزیجات را به بازار حمل می کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها چندین سبد سبزی را به بازار حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سبدهای مختلفی از سبزیجات را به بازار حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Some young people are carrying knives to defend themselves.
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان برای دفاع از خود چاقو حمل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی جوانان چاقو را باخود حمل می کنند تا از خود دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I nearly killed myself carrying that suitcase all the way here.
[ترجمه گوگل]نزدیک بود خودم را بکشم که آن چمدان را تا اینجا حمل می کردم
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود خودم را بکشم که این چمدان را تا اینجا حمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. That young man was carrying weapons.
[ترجمه م] ان مرد اسلحه حمل میکرد
|
[ترجمه گوگل]آن جوان اسلحه حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]اون مرد جوون اسلحه حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A lawyer walked in carrying a whole sheaf of papers.
[ترجمه گوگل]یک وکیل در حالی که یک برگه کامل کاغذ را حمل می کرد وارد شد
[ترجمه ترگمان]یک وکیل با یک دسته کاغذ وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] حمل

انگلیسی به انگلیسی

• bearing, taking, conveying, bringing, holding

پیشنهاد کاربران

The titanic was carrying about 1343 passengers.
تایتانیک ۱۳۴۳ مسفر همراه داشت.
همراه داشتن معنی carrying
I am carrying you in my heart
تو در قلب من هستی، تو را در دل دارم
It was carrying a secret cargo, which would have changed our planet's fate.
آن سفینه با خود محموله ای سری حمل می کرد که می توانست سرنوشت سیاره های ما را تغییر دهد.
She was carrying Big Reba around on her shoulders.
ریبا گنده را روی کول انداخته بود.
پرستاری کردن
یک وسیله را جا به جا کردن
حمل و نقل
نگه دارنده
نگاه دارنده
حامل
حمل کننده
حمل کردن ، بغل کردن بچه
همراه داشتن
انداختن
حمل کردن یا برداشتن
باربری
حمل کردن و برداشتن وسیله
حامل
بغل کردن
نگهداری، نگهداشت
انجام دادن
دربر داشتن
حمل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس