cash flow

/ˈkæʃˈfloʊ//kæʃfləʊ/

نقدینگی، جریان نقدی، وجوه در گردش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the net cash proceeds of operating a business during a specified period of time.

جمله های نمونه

1. Uneven cash flow proved to be a major headache for the company.
[ترجمه گوگل]ثابت شد که جریان نقدی نابرابر یک دردسر بزرگ برای شرکت است
[ترجمه ترگمان]جریان نقدینگی Uneven به عنوان یک دردسر بزرگ برای شرکت در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shop has a cash flow of $30,000 a month.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه دارای گردش نقدی 30000 دلار در ماه است
[ترجمه ترگمان]این مغازه یک جریان نقدی به مبلغ ۳۰۰۰۰ دلار در ماه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stress of cash flow may let the banks pay higher attention to and even get involved in enterprise management in the capacity of loaners, thereby urging state-owned enterprises to improve management.
[ترجمه گوگل]فشار ناشی از جریان نقدینگی ممکن است به بانک‌ها اجازه دهد تا در مقام وام‌دهندگان به مدیریت شرکت‌ها توجه بیشتری داشته باشند و حتی در آن مشارکت کنند و از این طریق شرکت‌های دولتی را به بهبود مدیریت ترغیب کنند
[ترجمه ترگمان]فشار جریان نقدینگی ممکن است اجازه دهد بانک ها توجه بیشتری به بانک ها داشته باشند و حتی در مدیریت شرکت در ظرفیت loaners مشارکت داشته باشند و در نتیجه شرکت های دولتی را بر آن می دارند تا مدیریت را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company is trying to enhance its cash flow.
[ترجمه گوگل]این شرکت در تلاش است تا جریان نقدی خود را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]شرکت می کوشد تا جریان نقدینگی خود را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company is having cash flow problems.
[ترجمه گوگل]این شرکت با مشکلات جریان نقدی مواجه است
[ترجمه ترگمان]شرکت دارای مشکلات جریان نقدینگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many companies fail through poor cash flow.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها از طریق جریان نقدی ضعیف شکست می خورند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها از طریق جریان نقدینگی ضعیف شکست می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The builder is unable to pay due to cash flow problems .
[ترجمه گوگل]سازنده به دلیل مشکلات جریان نقدی قادر به پرداخت نیست
[ترجمه ترگمان]سازنده نمی تواند به علت مشکلات جریان نقدینگی پول پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cash flow is discounted using the after-tax discount rate, and the present value cost of the loan is therefore £000.
[ترجمه گوگل]جریان نقدی با استفاده از نرخ تنزیل پس از کسر مالیات تنزیل می شود و بنابراین هزینه ارزش فعلی وام 000 پوند است
[ترجمه ترگمان]جریان نقدینگی با استفاده از نرخ تنزیل مالیات پس از مالیات تخفیف داده می شود و هزینه فعلی این وام بیش از ۲۰۰۰ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pyramid said its cash flow remained positive in the fourth quarter.
[ترجمه گوگل]پیرامید اعلام کرد که جریان نقدی آن در سه ماهه چهارم مثبت بوده است
[ترجمه ترگمان]هرم گفت که جریان نقدی آن در ربع چهارم مثبت باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the other hand, cash flow accounting is practised in many public sector and non-profit organizations.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، حسابداری جریان نقدی در بسیاری از بخش‌های دولتی و سازمان‌های غیرانتفاعی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، حسابداری جریان نقدی در بسیاری از بخش های دولتی و سازمان های غیر انتفاعی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And, with cash flow still anemic and debt high, the company is scrambling to cut expenses.
[ترجمه گوگل]و با وجود کم‌خونی جریان نقدینگی و بدهی بالا، شرکت در تلاش است تا هزینه‌ها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]و با جریان نقدینگی همچنان ضعیف و بدهی بالا، شرکت در تلاش است تا هزینه ها را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's the only way he will get some cash flow to bring in a couple of new faces.
[ترجمه گوگل]این تنها راهی است که او مقداری جریان نقدی برای وارد کردن چند چهره جدید به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]این تنها راهی است که برای آوردن چند تا صورت جدید جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is most useful, since it promotes cash flow through the business in the first and early years of trading.
[ترجمه گوگل]این بسیار مفید است، زیرا جریان نقدی را از طریق تجارت در سال های اول و اولیه تجارت افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این بسیار مفید است، زیرا جریان نقدی را از طریق کسب وکار در اولین و اوایل سال تجارت ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Analysts said that with reduced debt and better cash flow, Hopewell can move ahead with projects it has started.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند که با کاهش بدهی و جریان نقدی بهتر، Hopewell می تواند پروژه هایی را که آغاز کرده است، ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که با کاهش بدهی ها و جریان نقدینگی بهتر، Hopewell می تواند با پروژه هایی که آغاز شده است پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In terms of cash flow during the childrearing years, many families and most single parents really are poor.
[ترجمه گوگل]از نظر جریان نقدی در طول سال‌های فرزندآوری، بسیاری از خانواده‌ها و اکثر والدین مجرد واقعاً فقیر هستند
[ترجمه ترگمان]از نظر جریان نقدینگی در طی چند سال گذشته، بسیاری از خانواده ها و اغلب والدین مجرد فقیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] گردش وجوه نقد
[صنعت] جریان نقدی
[ریاضیات] جریان نقدی، نقدینگی، جریان نقدینگی، گردش وجوه نقد، گردش نقدینگی

انگلیسی به انگلیسی

• income and spending of cash money
the cash flow of a firm or business is the movement of money which goes into it and out of it.
income and spending of cash money

پیشنهاد کاربران

جریان نقدینگی مقدار خالص پولی است که در یک دوره زمانی معین به یک کسب و کار یا فرد خارج می شود. این معیار توانایی یک شرکت برای تولید وجه نقد و انجام تعهدات مالی کوتاه مدت خود است.
گردش مالی
گردش نقدینگی
جریان وجوه نقد
جریان نقدینگی
بودجه نقدی
جریان های نقدی
نقدینگی
گردش مالی
Capital turnover
نقدینکی، گردش پول
نقدینگی
گردش پول
جریان نقدینگی
گردش مالی پول

مدیریت یا کنترل گردش وجوه نقد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس