cast aside


دور انداختن، ول کردن

جمله های نمونه

1. He cast aside all his old books.
[ترجمه گوگل]او تمام کتاب های قدیمی خود را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]کتاب های قدیمی خود را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has been able to cast aside her wheelchair.
[ترجمه گوگل]او توانسته است ویلچر خود را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان] اون می تونست ویلچیر رو کنار بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He cast aside the newspaper impatiently.
[ترجمه گوگل]روزنامه را با بی حوصلگی کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]روزنامه را با بی حوصلگی کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You must cast aside all thoughts of revenge.
[ترجمه گوگل]شما باید تمام افکار انتقام جویی را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]شما باید تمام اندیشه های انتقام را کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When Henry became King, he cast aside all his former friends.
[ترجمه گوگل]وقتی هنری پادشاه شد، همه دوستان سابق خود را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هنری شاه شد، همه دوستان سابق خود را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sweden needs to cast aside outdated policies and thinking.
[ترجمه گوگل]سوئد باید سیاست ها و تفکرات قدیمی را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]سوئد باید سیاست های کهنه و تفکر منسوخ را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has been able to cast aside ( = stop using ) her wheelchair.
[ترجمه گوگل]او توانسته است ویلچر خود را کنار بگذارد (= استفاده از آن را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود (= توقف استفاده)از صندلی چرخدار خود را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He cast aside all his inhibitions.
[ترجمه گوگل]او همه بازدارندگی هایش را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]تمام inhibitions خود را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He cast aside all his old friends when he became rich.
[ترجمه گوگل]او وقتی ثروتمند شد همه دوستان قدیمی خود را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]وقتی ثروتمند شد دوستان قدیمی خود را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As soon as he became rich he cast aside all his old friends who gave him some help.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه ثروتمند شد، تمام دوستان قدیمی خود را که به او کمک می کردند کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه ثروتمند شد تمام دوستان قدیمی خود را که به او کمک کرده بودند دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should now cast aside all the political rhetoric of the campaign.
[ترجمه گوگل]اکنون باید تمام لفاظی های سیاسی کمپین را کنار بگذاریم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون باید همه معانی سیاسی کمپین را کنار بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this Eros had cast aside his bow and cruel arrows; he sat playing a lyre!
[ترجمه گوگل]اما این اروس کمان و تیرهای بی رحم خود را کنار گذاشته بود نشست و مشغول نواختن غنچه بود!
[ترجمه ترگمان]اما ای کاش ای روس تیر و کمان خود را به کناری انداخته بود و خود را به چنگ چنگ چنگ انداخته بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is my point: you have cast aside the probability of future happiness on a whim.
[ترجمه گوگل]منظور من این است: شما احتمال خوشبختی آینده را از روی هوس کنار گذاشته اید
[ترجمه ترگمان]نکته من این است: شما احتمال خوشبختی آینده را بر روی یک هوس به کنار گذاشته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every impediment to flight was cast aside.
[ترجمه گوگل]هر مانعی برای پرواز کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]هر مانعی که برای فرار وجود داشت به کناری انداخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• put aside, push to the side; abandon, neglect

پیشنهاد کاربران

دور انداختن
ول کردن
پس زدن
کنار گذاشتن
ترک کردن
وِل کردن

بپرس