castor oil

/ˈkæstərˌɔɪl//ˈkɑːstəoɪl/

روغن کرچک (که به عنوان مسهل کاربرد دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless or yellowish oil derived from castor beans and used as a lubricant and cathartic.

جمله های نمونه

1. And that would get us back to castor oil and the secret police.
[ترجمه گوگل]و این ما را به روغن کرچک و پلیس مخفی بازگرداند
[ترجمه ترگمان]و این باعث می شود که ما به روغن کرچک و پلیس مخفی برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Castor oil comes from the bean but so does a powerful skin irritant, and a deadly poison called ricin.
[ترجمه گوگل]روغن کرچک از لوبیا به دست می آید اما یک محرک قوی پوست و سمی کشنده به نام ریسین نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]روغن کرچک از لوبیا می اید، اما به همین ترتیب یک داروی محرک پوست قوی و یک سم مرگبار به نام ریسین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Castor oil moves the bowels.
[ترجمه گوگل]روغن کرچک روده ها را حرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]روغن کستر، روده رو تکون میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many career experts tout failure as the castor oil of success.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارشناسان شغلی شکست را روغن کرچک موفقیت می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان شغلی به عنوان روغن کرچک به شکست می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fortunately the castor oil we buy is carefully prepared, because the castor bean is so deadly, that it takes just one bean to kill a human, and four to kill a horse.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه روغن کرچک که ما می خریم با دقت آماده می شود، زیرا دانه کرچک آنقدر کشنده است که برای کشتن یک انسان فقط یک دانه و برای کشتن یک اسب به چهار دانه نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه روغن کرچک که ما می خریم، با دقت آماده است، چون لوبیا روغن کرچک این قدر مهلک است که فقط یک لوبیا را می کشد تا یک انسان را بکشد و چهار تا یک اسب را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doctor: Give him plenty of castor oil, and don't point him at anyone for 48 hours!
[ترجمه گوگل]دکتر: مقدار زیادی روغن کرچک به او بدهید و تا 48 ساعت به کسی اشاره نکنید!
[ترجمه ترگمان]دکتر: یک عالمه روغن کر چک به او بدهید و تا ۴۸ ساعت دیگر به کسی نگاه نکنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The team also discovered prescriptions for laxatives of castor oil and colocynth and bulk laxatives of fig and bran.
[ترجمه گوگل]این تیم همچنین نسخه‌هایی برای ملین‌های روغن کرچک و کلوسنت و ملین‌های فله انجیر و سبوس کشف کردند
[ترجمه ترگمان]این تیم همچنین دستورالعمل های برای laxatives روغن کرچک و colocynth و بخش عمده ای از انجیر و سبوس را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He filled a cup with kerosene, castor oil and vinegar.
[ترجمه گوگل]او یک فنجان را با نفت سفید، روغن کرچک و سرکه پر کرد
[ترجمه ترگمان]یک فنجان با نفت سفید، روغن کرچک و سرکه پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Organic Extra Virgin Olive Oil, Castor Oil (from the Palma Christi plant), Jojoba Oil Beeswax, and Essential Oils of Rosemary, Peppermint, Balsam Fir, Eucalyptus, Tea Tree, and Cardamom.
[ترجمه گوگل]روغن زیتون فوق بکر ارگانیک، روغن کرچک (از گیاه پالما کریستی)، موم زنبور عسل روغن جوجوبا، و اسانس های رزماری، نعناع فلفلی، صنوبر بلسان، اکالیپتوس، درخت چای و هل
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون اضافی ارگانیک: روغن کرچک، روغن کرچک (از the پالما)، روغن کرچک، روغن اسانس نعناع، نعناع، چای، درخت چای و Cardamom
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The filament of castor oil plant synthesizes many bundles repeatedly, call much style stamen.
[ترجمه گوگل]رشته‌های گیاه روغن کرچک دسته‌های زیادی را به طور مکرر سنتز می‌کند، که به آن استمن بسیار سبک می‌گویند
[ترجمه ترگمان]رشته روغن کرچک چندین بسته را مرتب می کند، پرچم بسیار سبک نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Similar research projects are developing plastics from materials such as corn, molasses, potato peelings and castor oil.
[ترجمه گوگل]پروژه های تحقیقاتی مشابهی در حال توسعه پلاستیک از موادی مانند ذرت، ملاس، پوست سیب زمینی و روغن کرچک هستند
[ترجمه ترگمان]پروژه های تحقیقاتی مشابهی در حال توسعه پلاستیک ها از موادی مانند ذرت، ملاس، سیب زمینی peelings و روغن کرچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Madeleine said she didn't mind, but you could see his lordship was going down like a dose of castor oil.
[ترجمه گوگل]مادلین گفت که بدش نمی‌آید، اما می‌توانستید ببینید که ارباب او مثل یک دوز روغن کرچک رو به زوال است
[ترجمه ترگمان]مادلن گفت که ناراحت نیست، اما شما می توانید ببینید که لرد او مثل یک مقدار روغن کر چک به پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thatcher diktats do not simply slide down the Cabinet table like castor oil.
[ترجمه گوگل]دستورات تاچر به سادگی مانند روغن کرچک روی میز کابینت نمی لغزد
[ترجمه ترگمان]Thatcher diktats به سادگی از روی میز کابینه مانند روغن کرچک پایین نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Caffeine enemas are given four hourly, as well as castor oil - orally or by enema - to aid detoxification.
[ترجمه گوگل]تنقیه کافئینی چهار ساعتی و همچنین روغن کرچک - خوراکی یا تنقیه - برای کمک به سم زدایی داده می شود
[ترجمه ترگمان]تصفیه کافئین به مدت ۴ ساعت و همچنین روغن کرچک یا by enema - برای کمک به سم زدایی، داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It seems to me that I wore glasses before I wore zinc and castor oil cream.
[ترجمه گوگل]به نظر من قبل از زدن کرم روی و روغن کرچک عینک می زدم
[ترجمه ترگمان]به نظرم می آید که قبل از این که روی کرم و روغن کرچک را بپوشم عینک زده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] روغن کرچک (که به عنوان مسهل کاربرد دارد)
[عمران و معماری] روغن کرچک
[صنایع غذایی] روغن کرچک: روغنی است که از دانه های گیاه کرچک با نام علمی Reciunus commonis استخراج میشود و حاوی گلیسریل استرهای رسینولئیک اسید است.
[نساجی] روغن کرچک
[پلیمر] روغن کوچک

انگلیسی به انگلیسی

• type of oil obtained from castor beans and used as a lubricant and medication
castor oil is thick yellow oil that is obtained from the seeds of the castor oil plant.

پیشنهاد کاربران

castor oil ( گیاهان دارویی )
واژه مصوب: روغن کرچک
تعریف: روغنی امتزاج پذیر با الکل که از دانه های گیاه کرچک استخراج می شود
روغن کرچک

بپرس