casualness

جمله های نمونه

1. She introduced herself with studied casualness.
[ترجمه کوروش] او با آرامشی آموخته شده خودش را معرفی کرد.
|
[ترجمه گوگل]او خود را با حالت عادی معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را با خونسردی و خونسردی برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was sure that the casualness of the gesture was deliberate.
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که تصادفی بودن این ژست عمدی بوده است
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که این حرکت به عمد عمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. T-shirts, the epitome of American casualness, have moved upscale.
[ترجمه گوگل]تی‌شرت‌ها، مظهر معمولی بودن آمریکایی‌ها، گران‌قیمت شده‌اند
[ترجمه ترگمان]پیراهن های T-، خلاصه of آمریکایی، سطح بالایی را تحت تاثیر قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. at the casualness of the waiter.
[ترجمه گوگل]به اتفاق پیشخدمت
[ترجمه ترگمان]پشت سر پیشخدمت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Casualness with a real sense of style that made it look great.
[ترجمه گوگل]گاه به گاه با حس واقعی استایل که آن را عالی جلوه داده است
[ترجمه ترگمان]casualness با یک حس واقعی سبک که باعث شده بود عالی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bayldon asked the question with studied casualness.
[ترجمه گوگل]بایلدون این سوال را با بی‌نظیری مورد بررسی قرار داد
[ترجمه ترگمان]Bayldon با خونسردی کامل این سوال را پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Just as easily, enjoy the laid back casualness of the Breeze Bar with its BBQ by the swimming pool, or the quiet romance of a sunset cocktail in the Aroma Lobby Lounge.
[ترجمه گوگل]به همین راحتی، از آرامش بار بریز با باربیکیو در کنار استخر یا عاشقانه های آرام یک کوکتل غروب آفتاب در سالن آروما لابی لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]درست همان طور که به راحتی از the پشتی laid بار با باربی کیو خود کنار استخر شنا، یا عشق آرام یک کوکتل در غروب در the لابی لذت می برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Casualness and mobility are what he is interested in for art creation now.
[ترجمه گوگل]گاه به گاه و تحرک چیزی است که او اکنون برای خلق هنر به آن علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]casualness و تحرک چیزی هستند که او اکنون به دنبال ایجاد هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the point is there is a casualness about life here that's not as accepted in the U. S.
[ترجمه گوگل]اما نکته اینجاست که یک بی‌نظمی در مورد زندگی در اینجا وجود دارد که در ایالات متحده پذیرفته نشده است
[ترجمه ترگمان]اما نکته اینجاست که بی تفاوتی درباره زندگی در اینجا همان طور که در ایالات زیر پذیرفته نیست، وجود دارد اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Casualness translates into a more secular sort of leadership, which is why people who don't like him here talk about the Americanization of France.
[ترجمه گوگل]معمولی بودن به نوعی رهبری سکولارتر ترجمه می شود، به همین دلیل است که افرادی که او را دوست ندارند در اینجا درباره آمریکایی شدن فرانسه صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]casualness به یک نوع رهبری سکولار تبدیل شده است، که به همین دلیل است که افرادی که او را اینجا دوست ندارند درباره the فرانسه صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't hurry, the best always come out casualness.
[ترجمه گوگل]عجله نکنید، بهترین ها همیشه اتفاقی بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]عجله نکن، بهتر است همیشه این کار را بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And, thirdly, casualness in the use of the name.
[ترجمه گوگل]و ثالثاً تصادفی بودن در استفاده از نام
[ترجمه ترگمان]و ثالثا، casualness در استفاده از نام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He fumed at the casualness of the waiter who kept him waiting for half- an- hour and them served half-cold soup.
[ترجمه گوگل]او از بی‌تفاوتی پیشخدمتی که او را نیم ساعت منتظر نگه داشت و سوپ نیمه سرد سرو کردند، عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی به پیشخدمت نگاه کرد که او را تا نیم ساعت منتظر نگه داشت و آن ها سوپ نیمه سرد را سرو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our linguistic and cultural blindness and the casualness with which we take notice of the developed tastes, gestures, customs and languages of other countries, are losing us friend in the world.
[ترجمه گوگل]کوری زبانی و فرهنگی ما و خودسری که به ذائقه، حرکات، آداب و رسوم و زبان های توسعه یافته کشورهای دیگر توجه می کنیم، ما را در دنیا از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]blindness زبانی و فرهنگی ما و the که با آن توجه ما را در مورد سلیقه ها، ژست ها، آداب و رسوم کشورهای دیگر می دانیم، در حال از دست دادن دوستمان در جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fortuity, chance; comfort, ease

پیشنهاد کاربران

بپرس