cavalier

/ˌkævəˈlɪr//ˌkævəˈlɪə/

معنی: اسب سوار، معتاد به اسب دوانی، شوالیه، سوار
معانی دیگر: اسب سوار مسلح، سلحشور، بزن بهادر، چابک سوار، رادمرد، آقای مبادی آداب (به ویژه کسی که خانم ها را مشایعت کند)، جوانمرد، (تاریخ انگلیس - c بزرگ) هوا دار چارلز اول (پادشاه انگلیس - سال های 1641-49) شاهدوست، درباری، شاد، آسانگیر، بی قید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an armed horseman; knight.
مترادف: knight
مشابه: caballero, cavalryman, horseman, hussar, knight-errant, lancer, paladin

(2) تعریف: a man with the bearing and manner of a knight; courtier.
مترادف: caballero, chevalier, Galahad, gallant
مشابه: aristocrat, champion, gentleman, hero, nobleman, stalwart, valiant
صفت ( adjective )
مشتقات: cavalierness (n.)
(1) تعریف: showing offhand disregard; arrogant and disdainful.
مترادف: arrogant, disdainful, haughty, supercilious
مشابه: cocky, contemptuous, patronizing, scornful, vain

- His cavalier indifference angered her.
[ترجمه گوگل] بی تفاوتی اسب سواری او را عصبانی کرد
[ترجمه ترگمان] بی اعتنایی cavalier او را خشمگین می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: carefree and offhand; nonchalant.
مترادف: careless, nonchalant
مشابه: blas�, casual, cool, cursory, flip, flippant, indifferent, offhand, perfunctory

- He's young and still taking a cavalier attitude toward his future.
[ترجمه گوگل] او جوان است و هنوز نسبت به آینده خود نگرش سرسختانه دارد
[ترجمه ترگمان] او جوان است و هنوز نسبت به آینده اش با او رفتار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was a serious question, but he answered in a rather cavalier manner.
[ترجمه گوگل] این یک سوال جدی بود، اما او به شیوه ای نسبتاً غم انگیز پاسخ داد
[ترجمه ترگمان] سوال جدی بود، اما با لحن نسبتا cavalier جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I think you're a bit too cavalier about this exam--if you don't study, you'll fail the course.
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم شما در مورد این امتحان کمی سرسخت هستید - اگر مطالعه نکنید، در دوره مردود خواهید شد
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم تو یه کم زیادی در مورد این امتحان فکر می کنی - اگه مطالعه نکنی، تو هم شکست می خوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The club's owner showed a cavalier attitude to the licensing laws.
[ترجمه گوگل]مالک باشگاه نسبت به قوانین صدور مجوز نگرش سرسختانه نشان داد
[ترجمه ترگمان]صاحب باشگاه نگرش cavalier را نسبت به قوانین صدور مجوز نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. a cavalier attitude toward the suffering of others.
[ترجمه گوگل]نگرش سرسختانه نسبت به رنج دیگران
[ترجمه ترگمان]رفتار cavalier نسبت به رنج دیگران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Editor takes a cavalier attitude to the concept of fact checking.
[ترجمه گوگل]ویراستار به مفهوم بررسی حقایق نگرش سرسختانه ای دارد
[ترجمه ترگمان]ویرایشگر در مورد مفهوم بررسی حقیقت یک نگرش خاص را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government takes a cavalier attitude to the problems of prison overcrowding.
[ترجمه گوگل]دولت نسبت به مشکلات ازدحام بیش از حد زندان ها نگرش سرسختانه ای دارد
[ترجمه ترگمان]دولت نسبت به مشکلات ازدحام زندان گرایش زیادی به عمل می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We're annoyed at his cavalier treatment of his old friends.
[ترجمه گوگل]ما از رفتار قهرآمیز او با دوستان قدیمی‌اش ناراحتیم
[ترجمه ترگمان]از رفتار cavalier با دوستان قدیمیش، آزرده شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cavalier dismissal of a major design feature of the building can not have been easy to accept.
[ترجمه گوگل]نادیده انگاشتن یک ویژگی اصلی طراحی ساختمان را نمی توان به راحتی پذیرفت
[ترجمه ترگمان]پذیرش یک ویژگی طراحی عمده ساختمان نمی تواند به آسانی پذیرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To her horror, when she returned the Vauxhall Cavalier had vanished with her young daughter still inside.
[ترجمه گوگل]در کمال وحشت، زمانی که او بازگشت، واکسهال کاوالیر با دختر جوانش که هنوز داخل آن بود ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]در کمال وحشت، وقتی بازگشت the Vauxhall با دختر جوانش از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cavalier attitude to purdah was one thing; for a woman to be seen exposing her nether regions quite another.
[ترجمه گوگل]نگرش سواره به پوردا یک چیز بود برای اینکه زنی دیده شود که نواحی زیرین خود را کاملاً آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]برای زنی که دیده باشد یک چیز است؛ زیرا که زنی دیده می شود که او را در نواحی دیگر در معرض دید قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why did those ancient replicators give up the cavalier freedom of the primeval soup and take to swarming in huge colonies?
[ترجمه گوگل]چرا آن تکثیرگرهای باستانی آزادی سواره نظام سوپ اولیه را کنار گذاشتند و در مستعمرات بزرگ ازدحام کردند؟
[ترجمه ترگمان]چرا این replicators باستانی آزادی cavalier سوپ اولیه را رها کرده و در کلونی های عظیمی تجمع کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A cavalier Southerner, he was hot-blooded, self-confident, accustomed to swaying people through his force of personality.
[ترجمه گوگل]او که یک جنوبی‌ای سوارکار بود، خونگرم، با اعتماد به نفس بود، عادت داشت مردم را از طریق نیروی شخصیتی خود تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]یک جنوبی، او خیلی خون گرم و بااعتماد به نفس بود و عادت داشت مردم را به زور از میان نیروهای خود بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Cavalier has stopped twenty yards behind us on the road.
[ترجمه گوگل]کاوالیر بیست یارد پشت سر ما در جاده توقف کرده است
[ترجمه ترگمان]شوالیه Cavalier بیست متر جلوتر از ما در جاده حرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That's a rather cavalier attitude.
[ترجمه گوگل]این یک نگرش نسبتاً شوالیه است
[ترجمه ترگمان]این طرز تفکر نسبتا cavalier
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Clinton administration is less cavalier.
[ترجمه گوگل]دولت کلینتون کمتر سرسخت تر است
[ترجمه ترگمان]دولت کلینتون کم تر cavalier است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its cavalier treatment of human system factors produces alienation and stifles motivation.
[ترجمه گوگل]برخورد قاطعانه آن با عوامل سیستم انسانی، بیگانگی ایجاد می کند و انگیزه را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]رفتار cavalier آن با عوامل سیستم انسانی، ایجاد بیگانگی و خفه کننده انگیزه را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسب سوار (اسم)
cavalier, horseman, equestrian

معتاد به اسب دوانی (اسم)
cavalier

شوالیه (اسم)
cavalier, knight

سوار (اسم)
cavalier, horseman

انگلیسی به انگلیسی

• knight, horseman; mounted soldier; gentleman
disdainful; careless; indifferent, thoughtless, careless (of other people's feelings or important issues)
someone who behaves in a cavalier way does not consider other people's feelings or the seriousness of a situation.

پیشنهاد کاربران

بی ملاحظه
بی تفاوتانه
الان مثلا dance cavalier یا sex cavalier میشه شوالیه رقص و شوالیه سکس؟
معناش مردیه که با زن بپرد حالا چه در رقص همراه شود چه در سکس
بی دلیل شاد
متکبر، مغرور
very careless, especially about something serious or important
بی خیال. بی اهمیت نسبت به قانون و احساس دیگران. بی تفاوت
Anne was irritated by his cavalier attitude"
بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط

بپرس