cede

/ˈsiːd//siːd/

معنی: واگذار کردن، صرفنظر کردن از، تسلیم کردن
معانی دیگر: (حقوق خود را به دیگری) واگذار کردن، صرفنظر کردن، (حقوق) مالکیت را انتقال دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cedes, ceding, ceded
مشتقات: ceder (n.)
• : تعریف: to give up or surrender, esp. formally.
مترادف: renounce, surrender
مشابه: forsake, give away, grant, relinquish, waive, yield

- The vanquished nation ceded some territory to the victors.
[ترجمه Behzad] ملت شکست خورده قسمتی از قلمروخود را به دست فاتحان دادن
|
[ترجمه گوگل] ملت مغلوب مقداری سرزمین را به پیروزمندان واگذار کرد
[ترجمه ترگمان] ملت مغلوب، قسمتی از قلمرو فاتحان را به دست فاتحان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The General had promised to cede power by January.
[ترجمه Nikfam] ژنرال قول داد که قدرت را تا ژانویه واگذار نماید
|
[ترجمه گوگل]ژنرال قول داده بود تا ژانویه قدرت را واگذار کند
[ترجمه ترگمان]ژنرال قول داده بود که در ماه ژانویه قدرت را واگذار نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slowly, back-scratching consensus might cede to the checks and balances of pluralism.
[ترجمه گوگل]آهسته آهسته، اجماع متعاقب ممکن است به کنترل و توازن پلورالیسم تسلیم شود
[ترجمه ترگمان]به آرامی، اجماع back ممکن است منجر به کنترل و توازن کثرت گرایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Supreme Soviet voted to cede responsibility for the budget to the government.
[ترجمه گوگل]شورای عالی به واگذاری مسئولیت بودجه به دولت رأی داد
[ترجمه ترگمان]شورای عالی شوروی به واگذار کردن مسئولیت بودجه به دولت رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. During his 1985 cancer surgery, Reagan did cede power to Bush for eight hours.
[ترجمه گوگل]ریگان طی عمل جراحی سرطان خود در سال 1985 قدرت را به مدت هشت ساعت به بوش واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]در طی جراحی سرطان در سال ۱۹۸۵، ریگان به مدت هشت ساعت قدرت را به بوش واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A refusal to cede two weeks of winter to the dark forces of routine.
[ترجمه گوگل]امتناع از واگذاری دو هفته زمستان به نیروهای تاریک روتین
[ترجمه ترگمان]امتناع از واگذار کردن دو هفته زمستان به نیروهای تاریک روزمره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The military has refused to cede power to elected officials.
[ترجمه گوگل]ارتش از واگذاری قدرت به مقامات منتخب خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]ارتش از واگذار کردن قدرت به مقامات انتخاب شده خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Analysts say News Corp's step to cede majority control in Xing Kong confirms this strategy.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند اقدام News Corp برای واگذاری کنترل اکثریت در Xing Kong این استراتژی را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که گام نیوز کورپوریشن برای واگذار کردن کنترل اکثریت در ژینگ این استراتژی را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The debater refused to cede the point to her opponent.
[ترجمه گوگل]مناظره کننده از واگذاری امتیاز به حریف خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]در مناظره کننده، از واگذار کردن امتیاز به حریف خود امتناع ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite all this, It'still seems too early cede America's future to the Lone Star state.
[ترجمه گوگل]با وجود همه اینها، به نظر می رسد هنوز خیلی زود است که آینده آمریکا را به ایالت Lone Star واگذار کنیم
[ترجمه ترگمان]علی رغم همه اینها، هنوز به نظر می رسد هنوز خیلی زود آینده آمریکا را به ایالت لون استار واگذار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. America was reluctant to cede any legal power to a supranational authority.
[ترجمه گوگل]آمریکا تمایلی به واگذاری هرگونه قدرت قانونی به یک مرجع فراملی نداشت
[ترجمه ترگمان]آمریکا تمایلی به واگذار کردن هر گونه قدرت قانونی به یک سازمان فراملی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why would they want to cede power peacefully when faced with the precedents of Mubarak (trial and imprisonment) and Gaddafi (lynching)?
[ترجمه گوگل]چرا زمانی که با سوابق مبارک (محاکمه و زندان) و قذافی (لینچ) مواجه می شوند، می خواهند قدرت را به صورت مسالمت آمیز واگذار کنند؟
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها می خواهند که در صورت مواجهه با سوابق مبارک (محاکمه و حبس)و قذافی (اعدام شوند)به طور مسالمت آمیز قدرت را واگذار کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both men are skilled at using pressure in one venture to get the other to cede ground in another.
[ترجمه گوگل]هر دو مرد در استفاده از فشار در یک سرمایه گذاری مهارت دارند تا دیگری را وادار به واگذاری زمین در سرمایه گذاری دیگر کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد با استفاده از فشار در یک کسب وکار، مهارت دارند تا دیگری را به دست دیگر واگذار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Still I find it hard to believe most men would want to cede their privilege and power on the evidence you present.
[ترجمه گوگل]هنوز برایم سخت است که باور کنم اکثر مردان بخواهند امتیاز و قدرت خود را بر اساس شواهدی که ارائه می‌دهید واگذار کنند
[ترجمه ترگمان]با این وجود باور می کنم که بیشتر مردها از امتیاز و قدرت و قدرت حضور تو به قدرت و قدرت آن ها برخوردار خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why not take into account the rent and also to cede territory is also not it?
[ترجمه گوگل]چرا رانت را در نظر نمی گیریم و همچنین برای واگذاری قلمرو نیز چنین نیست؟
[ترجمه ترگمان]چرا نباید اجاره و همچنین واگذار کردن قلمرو را حساب کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واگذار کردن (فعل)
abandon, surrender, concede, cede, assign, relegate, give, transfer, abdicate, admit, quitclaim, title, make over, remise, vest, entrust, intrust, give over, yield

صرفنظر کردن از (فعل)
cede, forgo

تسلیم کردن (فعل)
submit, cede, give up, lodge, consign, subjugate, subdue, hand over, conquer, hand on

تخصصی

[حقوق] واگذار کردن، گذشتن از حق، مسترد داشتن، تسلیم شدم، واگذاری سرزمینی توسط یک دولت به دولت دیگر

انگلیسی به انگلیسی

• assign, grant
if you cede something to someone, you formally allow them to have it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

در انگلیسی قدیمی به معنای دست کشیدن از چیزی یا کسی است

the sweven of thee ne'er will i cede, my colleen
to give something such as control, power, or a right to someone else, especially unwillingly/to allow someone else to have or own something, especially unwillingly or because you are forced to do so
رسمی
...
[مشاهده متن کامل]

دادن/ واگذار کردن چیزی مانند کنترل، قدرت یا حق به شخص دیگری، به خصوص ناخواسته
اجازه دادن به دیگری برای داشتن یا مالکیت چیزی، به خصوص ناخواسته یا به دلیل اینکه مجبور به انجام آن هستید
She says that she is finally learning to delegate, though she's still reluctant to cede control.
cede sth to sb /The United States has already ceded its dominance of mass production manufacturing to low - wage countries.
New Orleans was ceded to Spain in 1763.
Hong Kong was ceded to Britain after the Opium War.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cede
. e. g
Biden's America is ceding control of the seas to communist China
TheTelegraph. co. uk@
واگذاری کردن
واگذاری فرصت تغییر به رقبا
by ceding to rivals the opportunity to transform

بپرس