celebratory

جمله های نمونه

1. Join us for a celebratory drink in the bar.
[ترجمه گوگل]برای یک نوشیدنی جشن در بار به ما بپیوندید
[ترجمه ترگمان]برای یک نوشیدنی مجلل در بار به ما بپیوندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He cut a little celebratory caper in the middle of the road.
[ترجمه گوگل]او در میانه راه یک کپر جشن کوچک برید
[ترجمه ترگمان]در وسط راه، در وسط جاده، یک little بزرگ برپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The celebratory burial of the shoeless waif.
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه وایف بی کفش
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین این بچه ولگرد پابرهنه به خاک سپرده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Before reaching for a celebratory pack of full-fat peanuts, a question strikes me: perhaps my level is too low?
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن به یک بسته جشن بادام زمینی پرچرب، یک سوال برایم پیش می آید: شاید سطح من خیلی پایین است؟
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برای یک گله پر از بادام زمینی پر از چربی دست پیدا کنم، یک سوال به من حمله می کند: شاید سطح من بیش از حد پایین باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These celebratory fanfares don't sound as though they might just be heralding the very advent of Slavonic culture.
[ترجمه گوگل]این هیاهوهای جشن به نظر نمی رسد که آنها فقط ظهور فرهنگ اسلاو را بشارت دهند
[ترجمه ترگمان]این fanfares جشن به نظر نمی آید که ممکن است از ظهور فرهنگ Slavonic خبر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cliff is only too pleased to prepare a celebratory meal for any special occasion.
[ترجمه گوگل]کلیف از تهیه یک غذای جشن برای هر مناسبت خاص بسیار خوشحال است
[ترجمه ترگمان]کلیف خیلی خوشحال از آن است که برای هر موقعیت ویژه ای یک غذای مجلل آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ambiance is celebratory and relaxed; the clients, a little sleepy-eyed and very mellow.
[ترجمه گوگل]محیط جشن و آرامش است مشتریان، کمی خواب آلود و بسیار ملایم
[ترجمه ترگمان]محیط جشن گرفته و آرام است؛ مشتریان، کمی خواب آلود و بسیار ملایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The celebratory event will mark the 75th anniversary of the university.
[ترجمه گوگل]این مراسم جشن هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس دانشگاه است
[ترجمه ترگمان]این رویداد جشن و سرور به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد این دانشگاه برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Afterward, though, many activists settled back into a celebratory kind of daze.
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از آن، بسیاری از فعالان دوباره در یک نوع گیجی جشن نشستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از آن، بسیاری از فعالان به نوعی گیجی و خوشحالی جشن گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's seen here enjoying a celebratory glass of champagne with Supersoft brand manager, Sue Pardoe.
[ترجمه گوگل]او در اینجا در حال لذت بردن از یک لیوان شامپاین جشن با مدیر برند سوپر سافت، سو پاردو، دیده شده است
[ترجمه ترگمان]او در اینجا دیده بود که از یک لیوان بزرگ شامپاین با مدیر مارک Supersoft، سو Pardoe لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No - one could catch Robbie on his celebratory sprint!
[ترجمه علی ماشا اله زاده] هیچکس نمی تواند در روحیه ی اهل جشن و سرور بودن به پای رابین برسد
|
[ترجمه گوگل]هیچ‌کس نمی‌توانست رابی را در سرعت جشن گرفتنش بگیرد!
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست به سرعت celebratory به رابی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The plane was greeted in Taipei with celebratory arches of water blasted from airport fire - engines.
[ترجمه گوگل]این هواپیما در تایپه با طاق های جشنی از آب که از موتورهای آتش نشانی فرودگاه منفجر شده بود مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این هواپیما در تایپه با قوس های رنگین کمانی از آب که از موتورهای آتش فرودگاه به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Celtics' celebratory song is a disco hit accompanied by an ancient "American Bandstand" video featuring a mustachioed dancer wearing a shirt bearing the name, "Gino. "
[ترجمه گوگل]آهنگ جشن سلتیکس یک آهنگ موفق دیسکو است که با یک ویدیوی باستانی "آمریکایی بند استند" همراه است که در آن یک رقصنده سبیل دار با پیراهنی با نام "جینو" همراه است
[ترجمه ترگمان]این ترانه جشن تولد بوستون، به همراه ویدیوی \"bandstand آمریکایی\" \"است که به همراه یک رقصنده mustachioed به نام\" جینو \" به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As June ends, you'll be in a celebratory mood.
[ترجمه گوگل]با پایان ماه ژوئن، شما در حال و هوای جشن خواهید بود
[ترجمه ترگمان]همانطور که ماه ژوئن به پایان می رسد، در حالت جشن و سرور خواهید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Art would no longer be troubling, but purely celebratory in its functions.
[ترجمه گوگل]هنر دیگر دردسرساز نخواهد بود، بلکه در کارکردهای خود صرفاً جشن است
[ترجمه ترگمان]هنر دیگر دردسر نخواهد داشت، بلکه فقط در وظایف آن جشن گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• festive, of a celebration; of a religious festival
celebratory means organized or happening in order to celebrate a special event such as a birthday or anniversary; a formal word.

پیشنهاد کاربران

celebratory ( adj ) ( sɛləbrəˌtɔri ) =celebrating sth or marking a special occasion, e. g. a celebratory drinks. a celebratory dinner.
celebratory
تحسین آمیز، با تجلیل و تمجید
درست نیست که این صفت رو در فارسی "جشنی" ترجمه کنیم. باید به شکل اسم ترجمه بشه. به عنوان مثال در ترکیب زیر:
celebratory mood
حس و حال جشن
Example: Everyone was in a celebratory mood.
همه تو حس و حال جشن بودند.
خوشحال کننده، شادی آور
پیروزی
جشنی
اهل جشن و سرور
مجلسی ( مناسب یا مربوط به مجالس شادی و . . . )
شادابی

بپرس