cent

/ˈsent//sent/

معنی: در صد، یک صدم دلار
معانی دیگر: سنت (واحد پول خرد در امریکا که برابر است با یک صدم دلار و علامت اختصاری آن c است) (penny هم می گویند)، مخفف: قرن، قرن ها، یک صدم، سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a monetary unit of numerous countries, including the United States and Canada; a hundredth part of certain currencies.

(2) تعریف: see sen

جمله های نمونه

1. a cent is a hundredth part of a dollar
یک سنت یک صدم دلار است.

2. he begrudges her every cent
از دادن یک شاهی به او مضایقه می کند.

3. not give a red cent
یک غاز هم ندادن،یک پول سیاه هم ندادن

4. not worth a red cent
یک غاز هم نیارزیدن،یک پول سیاه هم ارزش نداشتن

5. my income is taxed at 30 per cent
سی در صد مالیات از در آمد من کسر می شود.

6. Growth will accelerate to 9 per cent next year.
[ترجمه گوگل]رشد سال آینده به 9 درصد افزایش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]رشد به ۹ درصد در سال آینده افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most restaurants add a 10 per cent service charge.
[ترجمه گوگل]اکثر رستوران ها 10 درصد هزینه خدمات اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر رستوران ها هزینه خدمات ۱۰ درصد را اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was treated in hospital for 60 per cent burns.
[ترجمه گوگل]او به دلیل 60 درصد سوختگی در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او برای ۶۰ درصد سوختگی در بیمارستان درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sales rose by nought point four per cent last month.
[ترجمه گوگل]فروش در ماه گذشته با یک نقطه چهار درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]فروش در ماه گذشته به میزان ۴ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You must allow for five per cent wastage in transit.
[ترجمه زاهدیان محدثه] شما باید برای معاوضه 5 درصد کاهش دهید
|
[ترجمه گوگل]شما باید 5 درصد اتلاف در حمل و نقل را مجاز کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید در هنگام انتقال ۵ درصد کاهش داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stiff entrance examination removes 60 per cent of prospective students.
[ترجمه گوگل]امتحان ورودی سخت 60 درصد از دانشجویان آینده را حذف می کند
[ترجمه ترگمان]بررسی ورودی سفت ۶۰ درصد از دانشجویان آینده را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Customs and excise receipts rose 5 per cent.
[ترجمه گوگل]دریافتی های گمرکی و مالیات غیر مستقیم 5 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]درآمد گمرک و گمرک ۵ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. About 68 per cent of illegitimate births were jointly registered by both parents.
[ترجمه گوگل]حدود 68 درصد از تولدهای نامشروع به طور مشترک توسط هر دو والدین ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۸ درصد از زایمان های غیرقانونی به طور مشترک توسط هر دو پدر و مادر ثبت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 74 per cent of teachers found the paperwork was unmanageable.
[ترجمه گوگل]74 درصد از معلمان دریافتند که کار اداری غیرقابل کنترل است
[ترجمه ترگمان]۷۴ درصد از معلمان کاره ای اداری را مهار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He suffered third-degree burns over 98 per cent of his body.
[ترجمه گوگل]او بیش از 98 درصد بدنش دچار سوختگی درجه سه شد
[ترجمه ترگمان]او دچار سوختگی های درجه سوم در بیش از ۹۸ درصد از بدنش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The objective would be to recycle 98 per cent of domestic waste.
[ترجمه گوگل]هدف بازیافت 98 درصد زباله های خانگی است
[ترجمه ترگمان]هدف بازیافت ۹۸ درصد اتلاف داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Poor families spend about 80 to 90 per cent of their income on food.
[ترجمه گوگل]خانواده های فقیر حدود 80 تا 90 درصد درآمد خود را صرف غذا می کنند
[ترجمه ترگمان]خانواده های فقیر ۸۰ تا ۹۰ درصد از درآمد خود را صرف غذا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در صد (اسم)
cent, percentage, percent

یک صدم دلار (اسم)
cent

تخصصی

[عمران و معماری] مرکز گرانش
[نساجی] سنت - یکصدم دلار آمریکا
[ریاضیات] پیشوند به معنی صد

انگلیسی به انگلیسی

• unit of currency
a cent is a small unit of money in many countries, worth one hundredth of the main unit.
cent- or centi- is sometimes used at the beginning of nouns or adjectives that have `one hundred' as part of their meaning.
cent- is used at the beginning of nouns referring to measurements or units of money that are a one-hundredth part of other measurements or units of money.

پیشنهاد کاربران

در جواب kuku
I put my two cents in
من نظرم رو میگم
یه پاپاسی
not one red cent
افاضات !! ( با s در اخر cents )
put in your two cents’ worth
American English to give your opinion about something, when other people do not want to hear it
معنی اصطلاح ( I put my two cents in ) چی می شه؟
Cent = 100

cent = یک صدم دلار
. cent = مخفف کلمه century به معنی قرن
( توجه:اگر بعد از کلمه سِنت، نقطه ( . ) بیاید، همانند کلمه دوم، مخفف کلمه century است
و اگر بدون نقطه بیاید، همانند کلمه اول، به معنی یک صدم دلار یا یک صدم یورو است )

بپرس