chalk up


1- (در مسابقات و غیره) امتیاز به دست آوردن، کسب کردن 2- نسیه کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to score; earn.

- The team chalked up another victory.
[ترجمه گوگل] این تیم یک پیروزی دیگر به دست آورد
[ترجمه ترگمان] تیم پیروزی دیگری را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to charge to; ascribe.

- His skill can be chalked up to a lot of experience.
[ترجمه گوگل] مهارت او را می توان تا حد زیادی تجربه کرد
[ترجمه ترگمان] مهارت او را می توان به حد زیادی تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Our baseball team chalked up another victory.
[ترجمه گوگل]تیم بیسبال ما یک پیروزی دیگر به دست آورد
[ترجمه ترگمان]تیم بیس بال ما یه پیروزی دیگه رو به خاطر آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Andy Wilkinson chalked up his first win of the season.
[ترجمه گوگل]اندی ویلکینسون اولین برد خود در این فصل را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اندی ویلکینسن اولین برد خود را در این فصل به ثبت رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The team has chalked up its fifth win in a row.
[ترجمه گوگل]این تیم به پنجمین برد متوالی خود دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این تیم پنجمین پیروزی خود را در یک ردیف ثبت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today's victory is the fifth that the Irish team has chalked up this year.
[ترجمه گوگل]پیروزی امروز پنجمین پیروزی تیم ایرلند در سال جاری است
[ترجمه ترگمان]پیروزی امروز پنجمین پیروزی تیم ایرلند در سال جاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The scorekeeper chalked up one more point for the home team.
[ترجمه گوگل]گلر یک امتیاز دیگر برای تیم میزبان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]\"scorekeeper\" یک امتیاز دیگر برای تیم خانگی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several important milestones in foreign policy have been passed by this Congress and they can be chalked up as major accomplishments.
[ترجمه گوگل]چندین نقطه عطف مهم در سیاست خارجی توسط این کنگره به تصویب رسیده است و می توان آنها را به عنوان دستاوردهای بزرگ قلمداد کرد
[ترجمه ترگمان]چندین نقطه عطف مهم در سیاست خارجی توسط این کنگره تصویب شده است و آن ها را می توان به عنوان دستاوردهای مهم به ثبت رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The team chalked up their tenth win this season.
[ترجمه گوگل]این تیم دهمین برد خود در این فصل را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این تیم دهمین پیروزی خود را در این فصل بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They will have chalked up 40 years of marriage this summer.
[ترجمه گوگل]آنها در تابستان امسال 40 سال ازدواج خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها امسال تابستان ۴۰ سال ازدواج خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The results were chalked up on the blackboard as soon as they came in.
[ترجمه گوگل]نتایج به محض ورود روی تخته سیاه نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]به محض ورود آن ها، تخته سیاه به محض ورود آن ها روی تخته سیاه پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The team chalked up the ten victories against two defeats.
[ترجمه گوگل]این تیم ده پیروزی را در مقابل دو شکست به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این تیم ده پیروزی را در برابر دو شکست بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a Hollywood actor he has chalked up a number of box-office successes.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک بازیگر هالیوود موفقیت های زیادی در گیشه کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک هنرپیشه هالیوودی تعدادی از موفقیت ها را به ثبت رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was doubtful whether the Conservatives could chalk up a fourth successive election victory, but they did.
[ترجمه گوگل]تردید داشت که محافظه کاران بتوانند چهارمین پیروزی پیاپی در انتخابات را کسب کنند، اما آنها این کار را کردند
[ترجمه ترگمان]جای تردید بود که آیا محافظه کاران می توانند چهارمین پیروزی پی درپی انتخابات را به تصویر بکشند، اما آن ها این کار را کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seattle chalked up another win last night over Denver.
[ترجمه گوگل]سیاتل شب گذشته یک پیروزی دیگر مقابل دنور به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سیاتل در مورد یه برنده دیگه دیشب توی \"دنور\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scores were chalked up on the wall.
[ترجمه گوگل]نمرات روی دیوار با گچ زده شده بود
[ترجمه ترگمان]The به دیوار تکیه داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His failure can be chalked up to lack of experience.
[ترجمه گوگل]شکست او را می توان به دلیل عدم تجربه دانست
[ترجمه ترگمان]شکست او را می توان به خاطر فقدان تجربه ضبط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

معنی دیگر:
عنوان کردن
گفتن
''. to write something in chalk, as on a chalkboard. A noun or pronoun can be used between "chalk" and "up
۱ )
- به حساب چیزی گذاشتن
- ربط دادن to link , to attribute
- محسوب کردن To consider
- قلمداد کردن to regard
. I chalked those behaviors up to human nature
۲ )
- کسب کردن to achieve
...
[مشاهده متن کامل]

- موفق شدن to succeed
The stock market chalked up record gains
۳ ) ثبت کردن to record
He began to chalk up a list of all the student’s names
بذارش به حساب کسب تجربه: To chalk something up to experience
To accept a failure and regard it as an experience you had learned from it

موفق شدن، برنده شدن، مرتبط کردن، نسبت دادن، منسوب کردن، وابسته کردن، حمل بر چیزی کردن
ربط دادن وقوع چیزی به دلیل یا شرایط خاصی ( ربط دادن )

بپرس