chasing

جمله های نمونه

1. the dog was chasing a kitten
سگ در تعقیب بچه گربه ای بود.

2. they were hoping to distance the police car that was chasing them
آنان امیدوار بودند که ماشین پلیس را که در تعقیب آنها بود پشت سر بگذارند.

3. I've been chasing around all morning trying to find a gift for my sister.
[ترجمه mina] من تقریبا تمام صبح در حال تلاش برای پیدا کردن کادو برای خواهرم بوده ام.
|
[ترجمه گوگل]من تمام صبح دنبال این بودم که برای خواهرم هدیه ای پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]تمام صبح دنبالش بودم و سعی می کردم یک هدیه برای خواهرم پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The huntsmen rode fast, chasing after the fox.
[ترجمه گوگل]شکارچیان به سرعت سوار شدند و روباه را تعقیب کردند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان به سرعت حرکت می کردند و دنبال روباه می دویدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thieves easily outran the policewoman who was chasing them.
[ترجمه گوگل]سارقان به راحتی از پلیسی که در تعقیب آنها بود پیشی گرفتند
[ترجمه ترگمان]دزدان به آسانی بر سر کسانی که دنبالشان می کردند پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those children are always chasing about.
[ترجمه گوگل]آن بچه ها همیشه در حال تعقیب هستند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها همیشه در حال تعقیب کردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The children are chasing one another among the bushes.
[ترجمه گوگل]بچه ها در میان بوته ها همدیگر را تعقیب می کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها یکدیگر را در میان بوته ها تعقیب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kids were playing and chasing each other.
[ترجمه گوگل]بچه ها بازی می کردند و همدیگر را تعقیب می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بازی میکردن و همدیگه رو تعقیب میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can't spend your life chasing after shadows.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید زندگی خود را به دنبال سایه ها بگذرانید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی زندگیت رو دنبال سایه دنبال کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's been chasing after that man for years.
[ترجمه گوگل]او سالهاست که دنبال آن مرد است
[ترجمه ترگمان]اون سال ها دنبال اون مرد بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The team is chasing its first win in five games.
[ترجمه گوگل]این تیم به دنبال اولین برد خود در پنج بازی است
[ترجمه ترگمان]این تیم در حال تعقیب اولین برد خود در پنج بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some unusual phenomena are chasing through my mind.
[ترجمه گوگل]برخی از پدیده های غیر معمول در ذهن من تعقیب می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از پدیده های غیرعادی در ذهن من دنبال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can't spend all your life chasing shadows.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید تمام زندگی خود را صرف تعقیب سایه ها کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی تمام عمرت را در تعقیب سایه ها بمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wish he would stop chasing around the town after young women.
[ترجمه گوگل]ای کاش او از تعقیب زنان جوان در شهر دست بردارد
[ترجمه ترگمان]ای کاش دست از تعقیب کردن در شهر به دنبال زن های جوان می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] کی زینگ - روشی از کالندر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• pursuing, following, running after

پیشنهاد کاربران

Chosng
تعقیب و گریز
تعقیب کردن
دنبال کردن
تعقیب کردن - دنبال کردن

تعقیب کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن.
مثال => the dog was chasing a kitten
معنی => آن سگ در حال تعقیب بچه گربه است.
یا بهتر => آن سگ بچه گربه را دنبال میکند.
تعقیب کردن ، دنبال کردن
قلمزنی

تعقیب کردن:
Hunter is chasingand killing animals
دوندگیی
خواستن
دنبال کردن
تعقیب کردن

بپرس